به او زندگی بخشید!
مروری کوتاه بر کتابی با دغدغههای انسانی به نام آخرین روز یک محکوم
نیلوفر رسولیچهارشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۸

«اعتراف میکنم که آخرین روز یک محکوم چیزی نیست جز خطابهای صریح یا غیرمستقیم- هرطور که میخواهید بنامیدش- در دفاع از لغو حکم اعدام. آنچه نویسنده در پی تحقق بخشیدن به آن است و آنچه میخواهد آیندگان -اگر این کتاب جای اندکی در زندگی آنها اشغال کند- در این اثر ببینند، نه یک دفاعیۀ ساده و ناپایدار از یک انسانِ خاص، یا فلان جرم یا متهمِ انتخابشده، بلکه خطابهایست عمومی و جاودانه در حمایت از همۀ متهمانِ اکنون و آینده. این کتاب دفاع از والاترین و مهمترین حق انسان و مطالبۀ آن است با صدای بلند و دربرابر جامعهای که خود بزرگترینِ محکمههاست».
آخرین روز یک محکوم، عنوانی است که برای دو متن در قالب داستان و یک خطابۀ مفصل دربارۀ اعدام و اعدامی انتخاب شده است؛ دو داستانی که سعی دارند خواننده را بیهیچ واسطهای به محکوم و از آن مهمتر به اعدام متصل کنند و خطابۀ هوگو در اعتراض و تلاش برای لغو حکم اعدام، بیانیهای است نوشته شده توسط یک نویسنده، سیاستمدار، شاعر و نقاش. یک انسان درگیر و مبتلا به مسائل انسانی دورانش، و احکام و قوانینی که به هر شکلی حیات انسانی دوران او را متأثر میکنند. حیاتی که بیشباهت به امروزِ سرزمین ما نیست.
آخرین روز یک محکوم ،کلود بینوا و خطابۀ نویسنده؛ سه متن گردآوری شده در این کتاب، نشانگر وحشت و نفرت بیحدِ مردی واقف به اوضاع و ساز و کارِ دستگاه قضا و در عین حال جامعهای است که شاید از طبقۀ اجتماعی خودش بسیار فاصله داشته باشد. این کتاب سرشار است از جزئیات قابل تأملی که خواننده را به جایی فراتر از داستان، نگارش، تاریخ و ادبیات میبرد. جایی که شاید خود، هدف غایی ادبیات باشد.