برای رهایی از اندوه باید آن را در آغوش گرفت

نگاهی به دو کتاب سوگ مادر و در سوگ عشق و یاران از شاهرخ مسکوب و مرگ‌اندیشی در آثار او

‌شیرین زارع‌پور

پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۰

شاهرخ مسکوب نویسنده معاصر ایرانی

من در سال‌هایی که کودک بودم و درک درستی از اتفاقات نداشتم، عزیزان زیادی را از دست دادم. مرگ‌ها به یک‌باره و پشت سرهم از راه می‌رسیدند و من تنها نظاره‌گر ماجراها و سیاه‌ شدن رخت خانواده بودم. سال‌ها بعد، در جوانی، دوستی از من پرسید آیا این از دست دادن‌ها برای تو حس فقدان را به همراه داشت؟ پاسخی که در ذهنم نقش بست برایم عجیب بود، نه! و این آغازی بود برای شروع سوگواری‌های دیرهنگام. مدتی بعد از این مکالمه بود که پدربزرگ محبوبم را بعد از یک دوره بیماری سخت از دست دادم و ماجرای سیاهی و به سوگ نشستن برایم آغاز شد.

من به یکباره زمین خوردم و دیگر سوگواری تنها برای یک عزیز نبود. حالا فقدان چهار عزیز از دست رفته در کودکی را حس می‌کردم و این همه چیز را سنگین‌تر می‌کرد. باید به گذشته بر می‌گشتم و کودکی‌ام را مواخذه می‌کردم که چرا مرگ پدرش آن‌طور که باید او را از پا نینداخت. احساس خشم و عذاب وجدان من را زمین‌گیر کرد و بعدها فهمیدم این‌ها همه مراحل گذار از سوگ است و هر شخصی در زندگی روزی آن‌ها را تجربه خواهد کرد، حتی اگر به آن آگاه نباشد.

از انکار تا پذیرش، باید همه را تجربه کرد

علم روان‌شناسی پنج مرحله را معرفی می‌کند که هر شخصی بعد از مرگ عزیز تجربه می‌کند: انکار، خشم و عصبانیت، حسرت، بروز افسردگی، پذیرش.

گذر از هر مرحله بدون طی کردن مرحله‌ی قبلی امکان‌پذیر نیست و بعد از طی کردن این پنج مرحله است که شخص به زندگی عادی بازمی‌گردد. البته نباید فراموش کرد که منظور از زندگی عادی هرگز چیزی شبیه به زندگی قبل از سوگ نیست. زندگی حالا برای همیشه تلخ‌تر خواهد بود و باید آن را پذیرفت.

در آن روزها همه چیز آن‌قدر سیاه بود که میلی برای ادامه به هیچ چیز باقی نمی‌گذاشت. روزهای زیادی در حد فاصل تخت و کاناپه گذشت. بدون آن‌که بفهمم به چه چیز نگاه می‎‌کنم و یا چه چیزی را می‌شنوم. از فکر مشترک و تکرار شونده‌ی سوگواران این است: آخرین باری که او را دیدم کجا بود؟ آخرین بار چه زمانی در آغوشم گرفت؟ از آخرین باری که صدایش را شنیدم چند روز می‌گذرد؟ آخرین پیام‌هایش را به چه کسی داده است؟ ترک دنیا برایش دردناک بوده است؟ تکلیف امید و آرزوها و کارهای نیمه کاره‌اش چه می‌شود؟

ذهن سوگوار تنها به سوی تلخی‌ها باز است. اگر قصد دارید در روزهای سخت سوگواری در کنار عزیزانتان باشید؛ از جمله‌هایی مثل زمان آرامت می‌کند، او حالا جای بهتری است، خودت را اذیت نکن، گریه نکن و هرجمله‌ای شبیه به این‌ها خودداری کنید. ذهن سوگوار شما را پس خواهد زد. به جای این چیزها خاطرات او را مرور کنید. بگذارید هزارباره از غم، ضعف و ناامیدی بگوید، گریه کند و اندوه را با تمام آنچه دارد تجربه کند. عکس‌ها، صداها و فیلم‎‌ها را دوره کنید، آن‌قدر که دیگر هیچ خاطره‌ی مرور نشده‌ای باقی نماند. تنها بعد از این کارهاست که می‌تواند دوباره بایستاد و لبخند بزند. باید آن‌قدر ظرف وجود را از اندوه پر کرد که دیگر فضایی برای قطره‌ای جدید باقی نماند.

مسکوب نجات‌بخش است

برای من کلمه، مثل همیشه نجات‌بخش بود، اما کلمات تلخ. در بین جست و جوها سوگ‌نامه‌هایی از شاهرخ مسکوب پیدا کردم. مسکوب پژوهشگر ادبیات است. سال‌ها تمام زندگی‌اش را صرف ادبیات کرد و حاصل آن، آثاری در زمینه‌ی شاهنامه‌پژوهی و حافظ‌‌‌ پژوهی بود. در میان آثارش دو کتاب متفاوت دارد، سوگ مادر و در سوگ عشق و یاران.

او رابطه‌ای عمیق با مادرش داشت و تا سال‌های پایان زندگی‌اش همواره در سوگ او نوشت. کتاب سوگ مادر بعد از فوت مسکوب و به همت دوست دیرینه‌اش حسن کامشاد چاپ شد. کتاب شامل یادداشت‌هایی است که مسکوب در سال‌های مختلف برای مادرش نوشت و امید داشت روزی آن‌ها را چاپ کند؛ اما نتوانست و کاری بود که بعد از مرگش انجام شد.

« اندیشه‌ی مرگ رهایم نمی‌کند. همه‌اش در این فکرم که آیا آن چند لحظه‌ای که مادرم دست ستمکار مرگ را بر جانش احساس کرد بر او چه گذشت. گرچه بیش از پنج شش دقیقه نبود و آن دقایق نیز هرچه بود گذشت. با این همه تاسف بر رنج و درد آن چند دقیقه رهایم نمی‌کند. این چند روزه هزاربار آرزو کردم که ای کاش در خواب مرده بود. آن وقت آسوده و بی‌احساس مرگ مرده بود. گمان می‌کنم در آن لحظات سخت خیلی ترسیده بود. چون آخرین کلامی که بر زبان راند تشهد بود و حال آنکه مادرم هرگز ایمان استواری نداشت. گاه گاه نمازی می‌خواند و در مصیبت و بلا نذری می‌کرد ولی مثلا هیچ هوس زیارت کربلا نداشت. در عوض دلش می‌خواست من سفری به فرنگ بروم و برگردم. راه و چاه را یاد بگیرم و آن وقت خانه‌ی شهر را بفروشد و با هم دو ماهی به اروپا برویم و دنیایی را ببیند. ای بسا آرزو که خاک شدست. »[1]

سوگ مادر

نویسنده:
شاهرخ مسکوب
ناشر:
نی
قیمت:
98,000 تومان

در سال‌های مدرسه همیشه خواندیم و تکرار کردیم که انسان موجودی اجتماعی است؛ اما شاید تا قبل از همه‌گیری کرونا تا این اندازه درستی این جمله را درک نکرده بودیم. انسان موجودی اجتماعی است و از احساس اشتراک میان خودش و دیگران آرام می‌گیرد. خواندن از سوگ و لمس این حقیقت که سوگ احساسی مشترک است؛ به پذیرش فقدان کمک می‌کند. باید به یاد داشت همچنان پذیرش این حقیقت تلخ است که بفهمیم قرار نیست هرگز مثل قبل زندگی کنیم چرا که تجربه‌های عمیق و دردناکی را پشت سر گذاشته‌ایم که درک ما را از زندگی متفاوت خواهد کرد.

کتاب در سوگ عشق و یاران، یادداشت‌هایی است که مسکوب بعد از مرگ دوستان و عزیزانش برای آن‌ها نوشته بود؛ کسانی مثل سهراب سپهری، هوشنگ مافی، اسلام کاظمیه، محمد جعفر محجوب و امیرحسین جهانبگلو. این یادنامه‌ها اغلب برای اولین‌بار در جای دیگری به چاپ رسیده‌اند و بعد در این کتاب جمع‌آوری شده‌اند. این کتاب برای دوست‌داران ادبیات، کتاب جالبی است چرا که در بین یادداشت‌ها از خاطراتش با آن‌ها می‌گوید و مخاطب را با اخلاق و خصوصیات بزرگان ادبیات آشنا می‌کند.

« رابطه‌ای دوجانبه و قدیمی یک مرتبه از وسط بریده می‌شود. یک طرفش بدل به تصویری بی‌رمق و مومیایی می‌شود. مرض خرمگس معرکه شده و تو دیگر نه در زندگی، بلکه از پشت پرده‌ی شفاف مرگ دوستت را می‌بینی. همین که دیگر تو را نمی‌شناسد، که دیگر شناخت خود را از دست داده، یعنی که چیز دیگری شده.»[2]

مسکوب نویسنده‌ی مرگ است. او درد را چهار میخ می‌کند و آن‌قدر رسا و بلند از جزئیات آن می‌گوید که بعد از یک دوره سوگواری با آثار او، غم را نهادینه شده در قلبت می‌یابی و آرام آرام او را می‌پذیری.

گفتن و شنیدن از درد و اندوه از بهترین راه‌های التیام است. باید مرگ را در آغوش گرفت تا بتوان زندگی کرد.


[1]- (مسکوب، 1386: 49) 

[2]- (مسکوب، 1397: 31)

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

کتاب در سوگ عشق و یاران، یادداشت هایی است که مسکوب بعد از مرگ دوستان و عزیزانش برای آن ها نوشته بود؛ کسانی مثل سهراب سپهری، هوشنگ مافی، اسلام کاظمیه، محمد جعفر محجوب و امیرحسین جهانبگلو.

مطالب پیشنهادی

کدام کتاب‌ها کمک می‌کنند با از دست دادن عزیزان‌مان کنار بیاییم

کدام کتاب‌ها کمک می‌کنند با از دست دادن عزیزان‌مان کنار بیاییم

کتاب‌هایی برای کنار آمدن با مرگ عزیزان

راوی قصه‌ی مردمانی که به سوگ میهن‌شان نشسته‌اند

راوی قصه‌ی مردمانی که به سوگ میهن‌شان نشسته‌اند

ماریو بارگاس یوسا: مروری بر زندگی و آثار

طلسم‌ها و تعویذها را بیاورید، دیوها هنوز هستند

طلسم‌ها و تعویذها را بیاورید، دیوها هنوز هستند

معرفی کتاب دیوشناسی ایرانی نوشته‌ی معصومه ابراهیمی

کتاب های پیشنهادی