همیشه در غربت
شاهرخ مسکوب: مروری بر زندگی و آثار
فاطمه آل آقایکشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۷

شاهرخ مسکوب از جمله روشنفکرانی است که دست روزگار باعث شد تا برای مدتهای طولانی از خاک کشورش دور بماند و در خارج از ایران روزگار بگذراند؛ اما او با وجود تمام مشکلات و دغدغههای زندگی شخصیاش، همواره قلبش برای سرزمین مادری خود میتپید و در همهی احوال به یاد وطن بود. این ایراندوستی عمیق او در آثارش قابل مشاهده است.
«صبح جمعه است. در ایوان خانهی مهرانگیز نشستهام؛ در خزرشهر. باران ریزی میبارد. به قول مازندرانیها، زِلفِشه. ریزتر از هر قطرهای، چیزی مثل نم و شبنم که باریدنش احساس نمیشود، که در هوا آویزان است و بر صورت و دست احساسش میکنی. صدای دریا، صدای تمام نشدنی، یکنواخت و متنوع دریا_ صدائی که همیشه همان است و هیچ آنی همان نیست_ به گوش میرسد. صدا انگار از راههای دور میآید و در همان حال انگار از زیر پا بلند میشود و در هوا میپیچد. دریا دور و نزدیک و بیگانه و دوست در خودش میپیچد، طوفانی است، آشفته است و آرام ندارد. چیزی برای گفتن دارد، تا ساحل میآید و زبانش را به شنها میکشد، میگوید و برمیگردد. حرف نمیزند، با هزار زبان همهمه میکند. همهمهی دریا در فضا موج میزند و باد را میراند. درختها با برگهای سرمازده زیر باران میلرزند و ذرات آب روی پوست سبزشان میدرخشد؛ مثل چراغهای سوزنی، مثل منجوق و ستاره و خرده شیشه. هوا آبکی است و ابرها روی بامها و درختها شکم دادهاند، لخت، سنگین، پربار افتادهاند و به کندی زیر آسمان پست جابهجا میشوند، مثل اینکه در دسترس هستند. هنوز خزان نشده، هنوز این سرزمین نه سرد و نه گرم، سبز و بهاری است. صدای خیس، صدای بارانی و بیآرام دریا میآید. امواج همانند صدا پیاپی هوا را میرانند و باران_ برای ما خشکیزدهها_ نشان دوستی آسمان و زمین است. دو سه روزی است که حالم بهتر است، با گیتا صحبت کردم. گفت غزاله راه افتاده است، هر روز سه چهار بار و هر بار هفت هشت قدمی برمیدارد و بعدش میماند. اول کار است. خبر خوبی بود. نگرانیام تا اندازهای برطرف شد. ولی بههرحال دیروز رفتند آمریکا، به هوستون، تا اگر لازم باشد آزمایشهایی بکنند. کاش اصلا لازم نباشد. این دو سه روز از اخبار تهران دور بودهام.»[1]
مردم دنیا برای بیان مقصود خود از زبانهای مختلفی استفاده میکنند. افراد زیادی در سراسر جهان به زبان انگلیسی صحبت میکنند و میلیونها نفر در این کرهی خاکی، زبان فرانسوی را به عنوان زبان رسمی کشور خود انتخاب کردهاند. زبان اسپانیایی یکی از پرکاربردترین زبانها است و بیشتر کشورهای جهان اسلام از زبان عربی و ویژگیهای خاص آن بهره میبرند.
زبان فارسی یکی از قدیمیترین زبانهای تاریخ بشر محسوب میشود. این زبان تغییرات و تحولات گوناگونی را پشت سر گذاشته و از گذرگاههای مختلف تاریخی عبور کرده تا به دست ما رسیده است. کشورهایی که در حال حاضر زبان فارسی در آنها رواج دارد و مردم آن میتوانند آثار شیرین فارسی را به زبان اصلی خود مطالعه کنند، به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد؛ اما خوشبختانه ایران یکی از این کشورها است. هر ایرانی وظیفه دارد تا از این میراث ارزشمند به بهترین شکل، پاسداری کند.
افراد زیادی در طول تاریخ برای حفظ زبان فارسی تلاش کردهاند. معلمان زیادی به تدریس زبان فارسی پرداخته و بسیاری از شاعران و نویسندگان عمر خود را در این راه صرف کردهاند. شاهرخ مسکوب یکی از افرادی است که با آثار خود در جهت حفظ زبان فارسی و پاسداری از ادبیات، گامهای موثری برداشته است.
شاهرخ مسکوب کیست؟
شاهرخ مسکوب در 20 دی سال 1304 در شهر سرسبز بابل چشم به جهان گشود. او دورهی ابتدایی خود را در یک مدرسهی علمیه در شهر تهران گذراند. در همان روزها، وی به سراغ آثار بزرگان ادبیات میرفت و کتابهای داستان و رمانهای مشهور را مطالعه میکرد. بعد از پایان دورهی ابتدایی، خانوادهی مسکوب به اصفهان مهاجرت کرده و چندین سال در آنجا زندگی کردند. اصفهان برای شاهرخ سرشار از خاطرات خوب بود. همنشینی با دوستان، بازدید از آثار تاریخی و استفاده از هوای تمیز، تنها بخشی از مزیتهای بیشمار زندگی در این شهر زیبا بود. شاهرخ مسکوب بعد از پایان دورهی متوسطه و گرفتن دیپلم، با یک دنیا خاطره از اصفهان خداحافظی کرد و به تهران بازگشت. وی برای کسب علم و دانش به دانشگاه تهران قدم گذاشت و در رشتهی حقوق شروع به تحصیل کرد. شاهرخ مسکوب در همین سالها مانند بسیاری از نویسندگان به عقاید چپگرایانه و افکار حزب توده علاقهمند شد و فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد. او زبان فرانسوی را برای آشنایی بیشتر با اطلاعات روز سیاسی آن دوره فراگرفت. تفسیر اخبار مختلف خارجی در روزنامهی قیام ایران، اولین کار جدی نویسندگی او محسوب میشود. بعد از آن، وی کمکم به صورت جدیتر به فعالیتهای ادبی پرداخت و کتابهای بسیاری نوشت.
مسکوب نسبت به وضعیت سیاسی و اجتماعی جامعهی خود بیتوجه نبود و دیدگاههای خود را نسبت به حکومت وقت بدون ترس بیان میکرد. وی به سبب عقاید و موضعگیریهای سیاسی خود بارها دستگیر شد و به زندان افتاد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، وی برای مدتی در روزنامهی آیندگان مشغول به کار شد. کمکم شرایط زمانهی مسکوب تغییر کرد و با گسترش سانسور، فضا برای نوشتن نویسندگان سختتر شد. وی برای خلق آثار خود برای همیشه ایران را ترک کرد و به پاریس رفت. زندگی مسکوب بعد از مهاجرت دگرگون شد. وی روزگار سختی را در خارج از ایران میگذراند و با فقر و نداری دستوپنجه نرم میکرد. شاهرخ مسکوب در نهایت در 23 فروردین سال 1384 به علت بیماری سرطان خون، در شهر پاریس چشم از جهان فروبست. دوستان صمیمی او، پیکرش را به ایران منتقل کردند تا او را در سرزمین مادری خود به خاک بسپارند. مزار مسکوب در بهشتزهرای شهر تهران قرار دارد.
فعالیتهای ادبی و آثار شاهرخ مسکوب
بیشتر مردم شاهرخ مسکوب را فقط به عنوان یک پژوهشگر میشناسند؛ اما او علاوه بر پژوهش، در حوزههای مختلف ادبی مانند ترجمه، نوشتن داستان و... نیز فعالیتهای گستردهای داشته است. وی در مورد بسیاری از آثار کلاسیک ایرانی مانند شاهنامه و داستانهای آن، دیوان حافظ و... تحقیقات زیادی انجام داده و در جهت احیا، گسترش و حفظ زبان فارسی، بسیار کوشیده است. از جمله آثار پژوهشی او میتوان به مقدمهای بر رستم و اسفندیار، سوگ سیاوش: در مرگ و رستاخیز، شکاریم یکسر همه پیش مرگ، ارمغان مور، در کوی دوست و... اشاره کرد.
مسکوب به سبب آشنایی کامل با برخی از زبانهای خارجی مانند انگلیسی و فرانسوی، به عرصهی ترجمه قدم گذاشت. ترجمههای مسکوب درست مانند تألیفاتش به دل مینشیند و مخاطب از خواندن آنها لذت میبرد. او کتابهای مختلفی مانند ادیپ شهریار و آنتیگون اثرهای ماندگار سوفوکل، خوشههای خشم اثر جان اشتاینبک و... را ترجمه کرده است و کتابهای سفر در خواب، گفتوگو در باغ، روزها در راه، سوگ مادر، مرتضی کیوان و... تنها بخشی از تألیفات موفق او محسوب میشوند.
کتاب مقدمهای بر رستم و اسفندیار
کتاب مقدمهای بر رستم و اسفندیار شاهرخ مسکوب یکی از مهمترین منابع موجود در حوزهی شاهنامهپژوهی به شمار میآید. این کتاب در سال 1342 به همت نشر امیرکبیر منتشر شد و مورد استقبال خوانندگان قرار گرفت. مسکوب در این اثر با نگاهی تحلیلی به سراغ این داستان شاهنامهی فردوسی رفته است. وی ابتدا از اهمیت میراث فردوسی سخن میگوید و بعد داستان رستم و اسفندیار را به زبان ساده برای خوانندگان خود تعریف میکند. او رویارویی این دو پهلوان را بار دیگر به تصویر میکشد و با دیدگاه فلسفی و روانشناسی علل این جنگ را بررسی میکند. مسکوب عقیده دارد در این نوع جنگها هیچکس پیروز میدان نیست. وی به نقش تقدیر و سرنوشت در مرگ دلخراش اسفندیار باور دارد.
« زمانه بر هرکه از مادر بزاد پیروز است. بنا به مذهب، اسفندیار بیمرگ است و بنا به افسانهی پیروان همین مذهب، هیچ اسفندیاری را از مرگ رهایی نیست. چون زمان رفتن اسفندیار فرا میرسد، همچنان که جاماسب گفته بود زمانه جان او را به دست رستم میستاند.»[2]
وی در طول متن بارها از اشعار فردوسی استفاده کرده است و این موضوع باعث شده تا مخاطب ارتباط بیشتری با کتاب برقرار کند. او با نثری شیرین و روان، از واقعیتهای مختلف زندگی و آرزوهای آدمیان در خلال این اثر اساطیری پرده برمیدارد.
کتاب سوگ مادر
از دست دادن عزیزان سخت است. بعد از مرگ نزدیکان تا مدتهای طولانی، لبخند از لبها رخت برمیبندد، اشک مهمان دائمی چشمها میشود و غم و اندوه در قلبها خانه میکند. شاهرخ مسکوب بارها فوت عزیزان خود را دیده بود. او پدر خود را در سنین نوجوانی از دست داد و دوستان زیادی را به خاک سپرد؛ اما فقدان مادر تجربهی جدید، تلخ و سنگینی بود. کتاب سوگ مادر شامل یادداشتهای پراکندهی مسکوب در مورد مادرش است.
حسن کامشاد این یادداشتهای احساسی را بعد از فوت شاهرخ، جمعآوری کرد. سوگ مادر در سال 1386 به همت نشر نی منتشر شد و در اختیار علاقهمندان قرار گرفت. این نوشتهها از اسفند ماه سال 1342 و قبل از فوت مادر شروع شده و تا سال 1376 ادامه پیدا میکند. او در این فراقنامه، احساسات درونی و بیقراریهای خود را به صورت شفاف بیان میکند و مخاطبان اثر به سبب تجربهها و عواطف مشترک با نویسنده، به شدت با کتاب ارتباط برقرار میکنند. برای آشنایی بیشتر با این کتاب به یادداشت مرتبط با آن در سایت آوانگارد سر بزنید.
کتاب سفر در خواب
کتاب سفر در خواب در سال 1377 به همت نشر خاوران در پاریس منتشر شد. این کتاب رمان کوتاهی است که داستانی جذاب دارد. در این کتاب با داستان زندگی یک نویسنده مواجه میشویم که قصد دارد در خاطرات قدیمی خود به دنبال آدمها و روابط قدیمی و اشتباهات گوناگون گذشتهی خود بگردد. مسکوب در این اثر از جریان سیال ذهن استفاده میکند و ما در بین دنیای خیال و واقعیت، در رفتوآمد هستیم.
داستان در شهر اصفهان اتفاق میافتد و این شهر نقشی اساسی و کلیدی در طول کتاب ایفا میکند. نویسنده با استفاده از توصیفات دقیق و کامل، مخاطبان را با خود همراه میکند. ما در کوچههای قدیمی اصفهان قدم میزنیم، از کافههای شهر دیدن میکنیم و از کنار کتابفروشیها و مغازههای مختلف رد میشویم. مسکوب در این اثر برای بیان مقصود خود از تشبیهات گوناگون بهره برده و این مسئله باعث شده تا با متنی دلنشین روبهرو شویم.
کتاب روزها در راه
روزها در راه در سال 1379 به همت نشر خاوران در پاریس منتشر شد. این مجموعهی دو جلدی حاوی روزنوشتها و خاطرات زندگی مسکوب است. در این اثر با شاهرخ مسکوب همراه میشویم و از زمان قبل از انقلاب در سال 1357 تا سال 1997 سرگذشت این نویسنده را دنبال میکنیم. او نوشتن خاطراتش را در ایران شروع کرد؛ اما بعد از مهاجرت هم به این کار ادامه داد.
او اغلب خاطرات روزانهی خود را به صورت مداوم مینوشت؛ اما گاهی اوقات بین نوشتهها فاصلههایی افتاده است. خوشبختانه تمامی یادداشتها، تاریخ دقیق دارند و عدم رعایت توالی زمانی به فهم دقیق موضوعات خللی وارد نکرده است. وی در روزها در راه فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران در زمان حکومت پهلوی و انقلاب اسلامی را با یکدیگر مقایسه میکند. او از غم غربت، فقر و نداری، مشکلات زندگی شخصی، نقد کتابهای مختلف، معاشرت با افراد گوناگون، رنج مردم ایران و... در این کتاب سخن میگوید و از عقاید درونی و کشمکشهای روحی خود پرده برمیدارد. مسکوب با مشاهدهی دقیق اطراف، تصاویر واضحی از روزگار خود به خوانندگان اثرش ارائه میدهد.
کتاب مرتضی کیوان
رفاقت واژهی غریبی است و قانون و قاعدهی خاصی دارد. شاید بتوان گفت شاهرخ مسکوب در انتهای مسیر دوستی قرار دارد و رفاقت را در حق مرتضی کیوان تمام کرده است. مرتضی کیوان نویسنده، ویراستار و منتقد ادبی بود که عقاید چپگرایانه داشت و توسط حکومت وقت دستگیر و در تاریخ 27 مهر سال 1333 به همراه تعدادی از افراد همعقیدهاش تیرباران شد.
شاهرخ از دوستان نزدیک مرتضی بود و برای ادای دین به این دوست قدیمی، تصمیم گرفت تا کتابی دربارهی او بنویسد. کتاب مرتضی کیوان در سال 1382 به همت نشر نادر منتشر شد. مسکوب در این اثر سرگذشت کیوان را به تصویر کشیده است. او در این کتاب مجموعه مقالات، نامهها و نقدهای مرتضی را گردآوری کرده و راوی خاطرات افراد مختلف مانند نجف دریابندری، سیاوش کسرایی و... از دوست دیرینهاش شده است. صحبت در مورد عقاید سیاسی مرتضی کیوان، سرودههای شاعران مختلفی مانند هوشنگ ابتهاج، احمد شاملو، نادر نادرپور و... در مورد این نویسنده و به تصویر کشیدن ایستادگی او در برابر ظلم و ستم، از دیگر مواردی است که در این کتاب ملاحظه میکنیم. برای آشنایی بیشتر با این اثر، میتوانید به یادداشتهای دوگانهی آن به نامهای «به یاد مرتضی کیوان ۱ و ۲» مراجعه کنید.
نوشتههای مسکوب مخاطب را جذب میکند. تفاوتی ندارد به سراغ کدام کتاب او بروید. در هر صورت با نوشتهای جذاب، روبهرو میشوید. اگر تابهحال شانس خواندن آثار این نویسندهی توانمند را نداشتهاید، هرچه زودتر خودتان را به خواندن یکی از کتابهایش مهمان کنید. [1]- (مسکوب، 1379: 107و 108) [2]- (مسکوب، 1342: 128) در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است. بیشتر مردم شاهرخ مسکوب را فقط به عنوان یک پژوهشگر می شناسند؛ اما او علاوه بر پژوهش، در حوزه های مختلف ادبی مانند ترجمه، نوشتن داستان و... نیز فعالیت های گسترده ای داشته است. وی در مورد بسیاری از آثار کلاسیک ایرانی مانند شاهنامه و داستان های آن، دیوان حافظ و... تحقیقات زیادی انجام داده و در جهت احیا، گسترش و حفظ زبان فارسی، بسیار کوشیده است. او کتاب های مختلفی مانند ادیپ شهریار و آنتیگون اثرهای ماندگار سوفوکل، خوشه های خشم اثر جان اشتاین بک و... را ترجمه کرده است و کتاب های سفر در خواب، گفت و گو در باغ، روزها در راه، سوگ مادر، مرتضی کیوان و... تنها بخشی از تألیفات موفق او محسوب می شوند. کتاب مقدمه ای بر رستم و اسفندیار شاهرخ مسکوب یکی از مهمترین منابع موجود در حوزه شاهنامه پژوهی به شمار می آید. این کتاب در سال 1342 به همت نشر امیرکبیر منتشر شد و مورد استقبال خوانندگان قرار گرفت. مسکوب در این اثر با نگاهی تحلیلی به سراغ این داستان شاهنامه فردوسی رفته است. وی ابتدا از اهمیت میراث فردوسی سخن می گوید و بعد داستان رستم و اسفندیار را به زبان ساده برای خوانندگان خود تعریف می کند.
مطالب پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی کتاب مرتضی کیوان
نویسنده: شاهرخ مسکوب ناشر: فرهنگ جاوید قطع: گالینگور،رقعی نوع جلد: گالینگور قیمت: ناموجود
پرسش های متداول
دیدگاه خود را با ما به اشتراک بزارید