ذن و هنر تدوین فیلم

مروری بر کتاب در یک چشم به‌هم زدن نوشته‌ی والتر مرچ

امیرحسین رضائی‌فر

جمعه ۱۸ تیر ۱۴۰۰

(2 نفر) 5.0

والتر مرچ و فرانسیس فورد کوپولا در پشت صحنه فیلم مکالمه

بسیار پیش می‌آید که افراد درک درستی از فرایند تولید یک اثر سینمایی ندارند و طبق کلیشه‌ی مرسومِ کارگردان در مقام مؤلف، تمامی اعتبار معنوی یک فیلم را مختص کارگردان می‌دانند. طبعا چنین اشخاصی هنر سایر عوامل فیلم، بالاخص فیلمبردار، تدوینگر و طراح صحنه را تا حد یک تکنسین فرو می‌کاهند. غافل از این‌که آن‌ها، هنرمندانی هستند که در روند خلق یک فیلم، تأثیری غیر قابل کتمان بر آن می‌گذارند. نشستن پای سخنان والتر مرچ علاوه بر این‌که ما را با راز و رمز‌های شخصی کارش آشنا می‌کند، جایگاه چنین هنرمندانی را نیز برایمان روشن‌تر می‌سازد.

والتر مرچ، تدوینگر، طراح صدا و فیلمساز آمریکایی است که نامش با فیلم‌های بزرگی چون «اینک آخرالزمان»[1]، «مکالمه»[2]، «پدرخوانده: قسمت سوم»[3]، «بیمار انگلیسی»[4] و «سبکی تحمل ناپذیر هستی»[5] پیوند خورده است. او در تنها کتابش که یک سخنرانی مکتوب شده با مقداری اضافات است، رابطه‌ی دو سویه‌ای را تشریح می‌کند که میان نحوه‌ی زندگی و شیوه‌های شخصی کارش حاکم است. از این روی «در یک چشم به‌هم زدن»[6] بیش از آن‌که کتابی برای آموزش اصول تدوین باشد، کتابی برای انتقال تجربیات زندگی یک هنرمند است. کتابی که نه‌تنها رویکرد شخصی یک تدوینگر به تدوین را بیان می‌کند که تأثیر مستقیم سبک زندگیِ یک هنرمند بر هنرش را نیز آشکار می‌سازد.

والتر مرچ تدوینگر، طراح صدا و فیلمساز آمریکایی

کم‌نظیرند انسانی‌هایی که با وجود گذار از مراحل اولیه‌ی زندگی و بالغ شدن، همچنان مانند یک کودکِ هیجان‌زده به پیرامون خود می‌نگرند. والتر مرچ چنین انسانی است. با این تفاوت که او صرفا هیجان‌زده نیست؛ بلکه همانند بودایانی در پیرامون خویش غرق می‌شود، که به کشف و شهود در پدیده‌های هستی می‌پردازند.‌ همین علاقه و گرایش شدید مرچ به درک و تامل در پدیده‌های طبیعی است که از او یک هنرمند خلاق و موفق ساخته. «اولین بار تئوری‌های باد را از والتر شنیدم. نیمی از کامپیوترش را اطلاعاتی درباره‌ی جزئیات فیلم بیمار انگلیسی اشغال کرده؛ جزئیاتی که شبیهِ عکس‌برداری توسط اشعه‌ی X از فیلم است؛ این‌که مثلا هانا هفتاد و شش دقیقه در فیلم حضور دارد، بیمار پنجاه و چهار دقیقه و کیپ سیزده دقیقه و نیمه‌ی دیگر کامپیوترش را تئوری‌های باد اشغال کرده است.»(انداج، 1398:10) یک چنین نگاه منحصربه‌فردی به جهان هستی از یک هنرمند شاید برایمان کمی عجیب بنماید، اما جالب آن‌که همین نوع نگرش، راهگشای مرچ در رسیدن به یک شیوه‌ی شخصی در حرفه‌اش است. او در «در یک چشم به‌هم زدن» با توسل به ژنتیک، زیست‌شناسی و فیزیولوژی، مفاهیم تدوین فیلم و شیوه‌هایی را منتقل می‌کند که شخصا برای حلِ چالش‌های پیش ‌روی یک تدوینگر ابداع کرده است.

مرچ در جایی از کتاب می‌کوشد تا اهمیت شاکله‌ی اصلی هنر تدوین، یعنی برش زدن (کات زدن) را به مخاطبش یادآور شود. بدین منظور او با بازگو کردن خاطره‌ای از تدوین فیلم «مکالمه» که در آن تصادفا چشمش به متن گفت‌وگوی جان هیوستن[7] با روزنامه‌ی کریستین ساینس مانیتور[8] می‌افتد، مراحل کشف یکی از تکنیک‌های شخصی‌اش را شرح می‌دهد. «پس از خواندن مقاله به چهره‌ی مردم دقت کردم و وقتی پلک می‌زدند به آن‌ها نگاه می‌کردم. به نکته‌ای متفاوت‌تر از آن‌چه در درس بیولوژی دبیرستان به ما یاد داده بودند، پی بردم. این‌که پلک زدن فقط برای خیس کردن سطح کره‌ی چشم نیست. اگر فقط دلیل پلک زدن همین بود، پس قاعدتا برای هر نوع آب‌وهوایی و هر نوع فردی، فقط یک عمل مکانیکی صرف اتفاق می‌افتاد و بسته به نوع انسان، درجه حرارت، سرعت وزش باد و چیزهای دیگر تعداد پلک‌زدن و فاصله‌ی میان آن‌ها مشخص و دقیق می‌شد. ... اما واضح است که مساله اصلا به این شکل نیست. بعضی وقت‌ها آدم‌ها، چشم‌هایشان را چند دقیقه پشت‌سرهم بدون پلک‌زدن باز می‌گذارند و گاهی هم پشت‌سرهم با فواصل غیر مساوی پلک‌ می‌زنند. ... به نظرم میزان پلک‌زدن ما تا حدود زیادی به شرایط احساسی، طبیعت ما و نوع اندیشه‌هایی که در سر داریم بستگی دارد و کم‌تر به شرایط آب‌وهوایی که در آن به سر می‌بریم، ارتباط دارد.»(مرچ، 1398:76) مرچ در این‌جا با مثال ویژه‌اش دو معیار از سه معیار کلیدی یک کات اصولی، یعنی وفاداری به احساس در صحنه و پیش بردن داستان را شرح می‌دهد.

والتر مرچ تدوینگر، طراح صدا و فیلمساز آمریکایی

وی در ادامه با گسترش مثالش، دیگر معیار یک کات اصولی، یعنی ریتم متناسب را این‌گونه تفهیم می‌کند. «نه تنها تعداد پلک‌زدن‌ها مهم است، بلکه مدت زمانی که هر کدام از پلک‌‌زدن‌ها طول می‌کشد [نیز] از اهمیت خاصی برخوردار است.‌»(مرچ، 1398: 77) مرچ تا بدان جا پیش می‌رود که به یک استعاره‌ی فیزیولوژیکی از کات زدن دست می‌یابد. «با کسی شروع به حرف زدن کنید. دقت کنید که چه وقت پلک می‌زند. مطمئنم متوجه خواهید شد که شنونده شما در لحظه‌ی معینی که مطلب شما را درک می‌کند، پلک خواهد زد، نه یک لحظه زودتر و نه یک لحظه دیرتر. ... [حال] اگر فیلم را به مثابه یک مکالمه در نظر بگیریم، پلک‌زدن وقتی اتفاق می‌افتد که بایستی یک کات صورت گیرد. نه یک فریم زودتر و نه یک فریم دیرتر.»(مرچ، 1398:78)


[1] (Apocalypse Now (1979

[2] The Conversation (1974)

[3] The Godfather Part III (1990)

[4] The English Patient (1996)

[5] The Unbearable Lightness of Being (1988)

[6] مرچ، والتر(2001). در یک چشم به‌هم زدن. ترجمه‌: بهرام دهقانی با همکاری لیلا کهبدی(چاپ سوم). تهران: انتشارات بنیاد سینمایی فارابی.

[7] فیلمساز آمریکایی

[8] Christian Science Monitor

دیدگاه ها

کاربر مهمان ۱۴۰۲/۰۷/۱۱

بسیار عالی

پرسش های متداول

نشر فارابی.

سال 1991 منتشر شده است .

مطالب پیشنهادی

هدیه ای به خیانت

هدیه ای به خیانت

برگرفته از کتاب سرشت و سرنوشت سینمای کریشتف کیشلوفسکی

در جست‌و‌جوی مؤلف

در جست‌و‌جوی مؤلف

مروری بر کتاب زندگی مؤلف نوشته‌ی سارا کوزلف

حالا می‌دانید خیارشورهای فیلم پیانیست از کجا آمده اند

حالا می‌دانید خیارشورهای فیلم پیانیست از کجا آمده اند

مرور کتاب رومن به روایت پولانسکی

کتاب های پیشنهادی