جهنم، یعنی دیگران

مروری بر نمایشنامه‌ی دوزخ نوشته‌ی ژان پل سارتر

آرمینا میلانی

دوشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۰

(1 نفر) 5.0

دوزخ ژان پل سارتر

« همیشه وقتی نمایشنامه‌­ای نوشته می‌­شود، انگیزه‌­ها و دلایل عمیقی برای آن وجود دارد.»[1]

این جمله، جمله نویسنده‌­ای نظریه پرداز است که روزی در امتحانات فلسفه رد شده بود و روزی دیگر کتاب‌­هایش از سوی ناشران برگشت داده می‌­شدند؛ اما او «تهوع» را نوشت که مسیر زندگی­‌اش را برای همیشه تغییر داد.

ژان پل سارتر را اگزیستانسیالیست می‌­دانند. به نقل از کتاب «شش انسان مبارز»[2] به کوشش دکتر احمد ایرانی « فلسفه این گروه را می‌­توان هستی‌­گرایی نامید، در این فلسفه از آنچه وجود دارد و آنچه که هست به عنوان حقیقت یاد می‌­شود. اندیشه‌های فلسفی سارتر را این‌گونه می­‌توان توصیف کرد که که بزرگ‌ترین حقیقت جهان همان عالم هستی­‌ست. انسان نوعی هستی‌ست که می‌­داند وجود دارد، هیچ موجود دیگری نمی‌­داند که وجود دارد. او مطلقا ازاد است، او غم‌خواری ندارد و نمی‌­تواند و نباید رفتار و کردارش را به عامل‌­های دیگری مثل سرنوشت یا قضا و قدر نسبت دهد اگر چنین کند از مسئولیت فرار می‌­کند. انسان چون ازاد است مسئول هم هست. اوست که خالق شخصیت و تمامیت وجود خویش است.»[3]

ژان پل سارتر

« اتاقی تزیین شده به سبک دوره‌ی امپراتوری دوم فرانسه است. سه کاناپه با رنگ‌های مختلف در اتاق قرار گرفته، یک مجسمه‌ی حجیم فلزی که بر روی یک بخاری قرار دارد و همچنین یک میز تحریر که روی آن یک عـدد کاغذبُر قرار گرفته است. زنگی در داخل اتاق تعبیه شده و لوستری که منبع نور است، در سقف مشاهده می‌شـود. همچنین یک دریچه یا پنجره‌ی کوچکی که کاراکترهای نمایش اتفاقات زمین را از آنجا مشاهده می‌کنند.» [5]

سارتر در این نمایشنامه [4] دوزخ را به شکل یک اتاق تجسم می‌کند و سه نفر که مجبورند با هم در یک اتاق تا ابد زندگی کنند. نمایشنامه سه شخصیت دارد به نام‌های گارسن، اینه و استل که بعد از مرگ وارد اتاقی می‌شوند که جهنم آن‌­هاست. هر کدام از آنها دچار گناهانی در طول زندگی خود شده­‌اند و حالا زمان رسیدن به حساب آنهاست. شخص چهارمی نیز وجود دارد، یک پیش‌خدمت که آن‌ها را به محل اقامت‌شان می‌برد و ما او را جز سه باری نمی‌­بینیم که سه شخصیت ما را به اتاق محل اقامت‌شان راهنمایی می‌­کند، زنگی نیز هست که در صورت نیاز آن را به صدا در بیاورند ولی آن زنگ خراب است.

« گارسین: چوب فلک کجاست؟
پیش‌خدمت: چی؟
گارسین: چوب فلک، کلاه آهنی مشبک، قیف چرمی؟
پیشخدمت: دارید شوخی می­‌کنید؟» [۶]

شما اشتباه گارسین را نکنید؛ عذاب آن­‌ها با چیزهایی که همیشه تصور می­‌کنیم برای دوزخیان اتفاق می­‌افتد متفاوت است. عذاب برای آن­‌ها یعنی درب این اتاق برای همیشه بسته است و چراغ نیز هیچ‌وقت خاموش نمی‌شود؛ خواب بی‌معنی‌ست و هیچ آینه‌­ای یا پنجره‌­ای نیز وجود ندارد و ان‌ها محکومند به دیدن یکدیگر، زندگی و معاشرت با هم برای ابد.

ما در نمایشنامه تمام احساسات بشری را تجربه می‌کنیم؛ از قبیل ترس، ضعف، عشق، میل جنسی و تمامی مسائلی که همواره بشر در اجتماع خود ساخته‌­اش با آن‌­ها سر و کار دارد و مسیر زندگی­‌اش را بر اساس قلیان یکی از آن احساسات تعیین می­‌کند.

سه نفری که سارتر آن­‌ها را با قلمش جان بخشیده نماینده طبقه متوسط هستند؛ سوالی که همین‌­جا ایجاد می­‌شود آن است که چرا شخصیت­‌هایش را از طبقه فرودست جامعه یا اشراف انتخاب نکرده است؟ شاید در نظر سارتر فقط طبقه متوسط است که به قضاوت­‌های دیگران و چهارچوب­‌های اخلاقی اهمیت می‌­دهد و تا جایی پیش می‌­رود که برای تایید توسط دیگران التماس کند و اهمیت بدهد دیگران چه فکری درباره‌اش می­‌کنند. برای همین در طول نمایشنامه، نویسنده عذاب شخصیت­‌ها را زندگی با هم مقدر کرده و آن‌ها را مجبور می­‌کند برای یکدیگر اعتراف کنند که چرا آن­جا هستند.

« گارسين: شماها حالم را به هم می‌­زنيد! (به طرف در می‌رود.)
استله: چی کار می‌­کنی؟ 
گارسين: دارم می‌روم.
اينه: زياد دور نخواهی نشد، در بسته است.
گارسين: دارم به شماها می‌گويم، آه، بازش خواهند کرد. (به در میکوبد) ديگر نمی‌­توانم تحمل‌تان کنم، ديگر نمی‌توانم.» [۷]

همچنین نویسنده با تیزهوشی خاص خود راه هرگونه قضاوت شخصی و فرار از قضاوت دیگران را بسته است و تمام چیزی که باقی گذاشته تمرکز بر وجه اجتماعی افراد است و تا جایی پیش رفته که شخصیتش را برای رژ زدن مجبور کرده تا چشم دیگری را آینه خود قرار دهد و روی خوابیدن یک خط قرمز بزرگ کشیده که همانا هر روز انسان برای نجات از واقعیت به آن پناه می‌برد؛ با این وجود هنوز راه نجاتی برای آن­‌ها وجود دارد، یعنی خودشان. نجات دهنده آن­‌ها، عذاب دهنده آن‌­هاست.

در نهایت گارسن ابراز می‌کند که جهنم دیگرانند ولی نه به آن معنی که جهنم بشر روابط اجتماعی و تعامل او با دیگران است بلکه به گفته خود سارتر: « اگر روابط‌مان با یکدیگر ناجور و دشوار است فقط این دیگران هستند که می‌توانند جهنم باشند زیرا برای شناخت‌مان از خودمان دیگران مهم‌ترین چیز هستند. اگر بکوشیم خود را بشناسیم در اساس از همان شناختی استفاده می‌کنیم که دیگران درباره ما دارند. هر چیزی درباره خود بگویم همیشه داوری دیگران در ان نقش دارد یعنی وقتی روابط من زشت است من خود را دربست در اختیار وابستگی به دیگران قرار داده‌م و بعد دیگران واقعا جهنم هستند.» [۸]

دوزخ یکی از رمان های ژان پل سارتر نویسنده شهیر فرانسوی است که در سال 1944 نوشته شده است. رمان های دیگر این نویسنده با عناوین “ تهوع ”، “ مگس‌ها ”، “ سن عقل ”، “ اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر ”، “ مردگان بی‌کفن و دفن ”، “ تعالی اگو ”، “ تیفوس ” و “ هستی و نیستی ” به فارسی ترجمه شده است که می توانید از سایت آوانگارد خریداری و مطالعه نمایید.

درباره‌ی ژان پل سارتر

ژان پل سارتر (1905-1980) در فرانسه متولد شد. او به دلیل مشکل بینایی که در کودکی پیدا کرد، این دوران را بیشتر در انزوا گذراند و در تنهایی کتاب مطالعه می‌کرد. بعد از ورود به مدرسه نیز به دلیل رفتارهای غیرقابل‌تحملی منزوی بود که از سوی دانش‌آموزان می‌دید. سارتر در دانشگاه در رشته آموزگاری تحصیل کرد. به دلیل عقایدش در امتحان نهایی فلسفه رد شد؛ اما سال بعد رتبه اول آزمون را کسب کرد. رتبه دوم این آزمون نصیب سیمون دوبوار، شریک آینده او شد. او بعدا برای تحصیل فلسفه نزد استادانی هم‌چون ادموند هوسرل و مارتین هایدگر راهی آلمان نازی شد؛ اما نتوانست شرایط کشور را تحمل کند و به فرانسه بازگشت. 

سارتر این نمایشنامه را در سال 1944 با عنوان Huis Clos به فرانسوی نوشت که در انگلیسی با عنوان No Exit ترجمه شده است. این اثر در فارسی با عناوین مختلفی ترجمه شده و به روی صحنه رفته است. از جمله مترجمان این اثر عبارتند از: مصطفی فرزانه (دوزخ) - ناصر غیاثی (در بسته) - سحر جعفری صرافی (در بسته) - حمید سمندریان (دوزخ) - قاسم صنعوی (خلوتکده) - امید جمشیدی (اتاق بسته) - صدیق آذر (خلوتگاه) - سعید عجم حسنی (در بسته: دوزخ).


[1] - (سارتر، 1397:32)

[2] - ایرانی، احمد (1375). شش انسان مبارز: سارتر، راسل، مارکس، ولتر، لنین، گاندی (چاپ سوم). تهران: نشر کارون

[3] - ایرانی (۱۳۷۵: ۹-۱۱) 

[4] - سارتر، ژان پل. دوزخ. ترجمه: حمید سمندریان (1397). تهران: انتشارات قطره

[۵] - سارتر (۷:1397)

[۶] - سارتر (9:1397)

[۷] - سارتر (28:1395)

[۸] - سارتر (32:1395)

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

نشر سرزمین اهورایی و نشر قطره.

سال 1944 منتشر شده است.

برنده جایزه ی نمایشنامه ی حلقه ی منتقدین نیویورک در سال 1947 شده است.

مطالب پیشنهادی

از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم

از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم

برگرفته از کتاب "از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم" نوشته‌ی هاروکی موراکامی، ترجمه‌ی مجتبی ویسی، نشر چشمه

هر سکه‌ای دو رو دارد

هر سکه‌ای دو رو دارد

مروری بر کتاب « بالاخره یه روزی قشنگ حرف می‌زنم » نوشته‌ی « دیوید سداریس »

آغاز هزارتوی آقای نویسنده: همزاد

آغاز هزارتوی آقای نویسنده: همزاد

مروری بر کتاب همزاد نوشته‌ی فیودور داستایفسکی

کتاب های پیشنهادی