تلخی و سیاهیِ خواندنی

مروری بر زندگی و آثار صادق چوبک

‌شیرین زارع‌پور

یکشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۰

صادق چوبک از بزرگان تاریخ ادبیات معاصر

صادق چوبک از آن دسته نویسندگانی است که اهمیت و تأثیرش از یک اثر فراتر رفته و به یکی از نام‌های مهم در داستان معاصر فارسی تبدیل شده است. او که صاحب آثار شناخته‌شده‌ای چون تنگسیر، انتری که لوطی‌اش مرده بود و سنگ صبور است، در کنار چهره‌هایی مانند صادق هدایت و بزرگ علوی از پیشگامان داستان‌نویسی نوین در ایران به شمار می‌رود.

چوبک سال 1295 در بوشهر و در خانواده‌ای متمول و تاجر به دنیا آمد؛ اما راه پدر را ادامه نداد و دلبسته‌ی ادبیات شد. او در سال 1314 به تهران آمد و در کالج آمریکایی تهران تحصیل کرد. بعدها در وزارت فرهنگ استخدام شد، اما در تمام طول عمرش نویسندگی شغل اصلی او بود. او همچنین با زبان انگلیسی آشنا بود و در ترجمه نیز دستی داشت. شعر معروف «کلاغ» از ادگار آلن پو از ترجمه‌های اوست. به نظر می‌رسد چوبک در داستان‌نویسی از آلن پو تأثیر پذیرفته است؛ چنان که رضا براهنی قصه‌های او را «تلفیقی از تکنیک داستان‌نویسی ادگار آلن پو و تکنینک داستان‌های کوتاه قرن نوزده روسیه»[1] می‌داند.

نامی بزرگ در داستان معاصر فارسی

داستان کوتاه فارسی به شکل کنونی‌اش با تلاش‌های افرادی مانند صادق چوبک عمق و گسترش یافت و توانست جایگاه خود را در ادبیات تثبیت کند. چوبک، هدایت و علوی داستان کوتاه فارسی را به مثابه‌ی یک ژانر ادبی در ایران قوام بخشیدند و از اولین کسانی بودند که از قصه فاصله گرفته و داستان‌نویسی به شیوه‌ی مدرن را دنبال کردند. آثار آن‌ها اغلب در سبک‌های رئالیسم (واقع‌گرایی)، ناتورالیسم (طبیعت‌گرایی) و مدرنیسم خلق شده‌اند که در این بین صادق چوبک ابتدا واقع‌گرا و بعدها بیشتر طبیعت‌گرا بود.

از ویژگی‌های اصلی آثار چوبک می‌توان به گردش ماهرانه‌ی زاویه‌ی دید اشاره کرد. او از زاویه‌ی دید دانای کل کمتر استفاده کرده و از شیوه‌ی چرخش راوی در داستان کمک می‌گیرد. نکته‌ی بدیع دیگر _که در آثار صادق هدایت نیز دیده می‌شود_ راویِ حیوان یا حیوانِ راوی است که ویژگی غریبی به آثار چوبک داده است. چوبک هم‌چنین توصیفات دقیق و موشکافانه‌ای از موقعیت‌های داستان ارائه می‌دهد؛ قلم او مانند دوربینی گرداگرد صحنه می‌گردد و تمام جزئیات را به ‌وضوح نمایش می‌دهد. چوبک در طول حیات ادبی خود بیش از هرچیز به داستان کوتاه پرداخت. او نویسندگی را با مجموعه‌ داستان خیمه‌شب بازی در سال 1324 آغاز کرد و بعدها با نوشتن مجموعه‌هایی مثل روز اول قبر، انتری که لوطی‌اش مرده بود و چراغ آخر ادامه داد. دو رمان تنگسیر و سنگ صبور نیز از آثار مهم اوست. تاکنون منتقدان بزرگی چون حسین پاینده، رضا براهنی، محمدعلی سپانلو، علی‌اکبر کسمایی و ... به نقد و بررسی آثار او پرداخته‌اند.

صادق چوبک Sadeq Chubak

خیمه‌شب‌بازی

صادق چوبک با کتاب خیمه‌شب‌بازی به مخاطبان داستان فارسی معرفی شد و با این کتاب به نوعی اعلام کرد که قصد دارد به عنوان داستان‌نویسی واقع‌گرا و گاه طبیعت‌گرا فعالیت کند. کتاب شامل یازده داستان کوتاه از جمله «نفتی»، «گل‌های گوشتی»، «عدل»، «زیر چراغ قرمز»، «مردی در قفس»، «در آخر شب» و... است. لحن و زبان کتاب صریح و گاه تلخ است؛ به طوری که ممکن است گمان کنیم نویسنده تعمداً زشتی‌ها را به تصویر می‌کشد، اما او تنها واقعیت‌های پیرامونش را همان‌گونه که می‌بیند، روایت می‌کند. پیرنگ تکرارشونده‌ی اغلب داستان‌های این مجموعه مرگ و بی‌اهمیتی مرگ در برابر مسائل روزمره است که از طریق آن به نوعی به پوچی زندگی اشاره می‌شود.

انتری که لوطی‌اش مرده بود

انتری که لوطی‌اش مرده بود را شاید بتوان مشهورترین کتاب صادق چوبک دانست. این مجموعه که شامل سه داستان کوتاه و یک نمایشنامه است در حد فاصل سال‌های 1328 تا 1357 هشت بار تجدید چاپ شد و  بعد از انقلاب نیز نشر نگاه با حذف داستان «چرا دریا توفانی شد» و نمایشنامه‌ی «توپ پلاستیکی» آن را منتشر کرد.

مهم‌ترین داستان این مجموعه که نام کتاب نیز برگرفته از آن است، داستان بوزینه‌ای به اسم مخمل است که یک روز صاحبش را مرده و خود را آزاد و رها می‌بیند. اتفاقاتی که پس از این آزادی اجباری برای او رخ می‌دهد باعث می‌شود در نهایت او به صاحب مرده‌ی خود پناه ببرد. این داستان را با سگ ولگرد صادق هدایت و دیگر داستان‌های مشابه آن مقایسه می‌کنند که در آن شخصیت اصلی، یک حیوان و یا به تعبیر دقیق‌تر حیوانی جز انسان است. توصیفات چوبک نسبت به دیگر آثار مشابه بسیار دقیق‌تر و جزئی‌تر است. «سگ ولگرد هدایت در برابر این قصه، بدون شک در سطحی پایین‌تر قرار می‌گیرد. حتی در تمام قصه‌هایی از چوبک که در آن‌ها حیوان‌ها نقشی دارند مثل «مردی در قفس» و «آتما سگ من» و «گرگ‌ها»، باز توصیف حالات غریزی یک حیوان به این درجه از دقت و سرعت و صراحت بیان نشده است. گویی نویسنده در جسم و روح انتر حلول کرده و از دیدگاه غرایز او جهان هستی را از نظر گذرانده است.»[2]

زبان این قصه متناسب با فضای کلی حاکم بر داستان انتخاب شده است. نویسنده با انتخاب جملات کوتاه و افعال زیاد به قصه ضرب‌آهنگی تند داده است که با شخصیت اصلی داستان یعنی بوزینه تناسب دارد؛ به طوری که جَست‌وخیزهای مداوم و غریزی این حیوان را در ذهن خواننده مجسم می‌کند.

انتری که لوطیش مرده بود

نویسنده:
صادق چوبک
ناشر:
بدرقه جاویدان
قیمت:
ناموجود
متاسفانه این کتاب موجود نیست

روز اول قبر؛ تلخ و تاریک

این کتاب شامل ده داستان کوتاه به نام‌های «گورکن‌ها»، «چشم شیشه‌ای»، «دسته گل»، «یک چیز خاکستری»، «پاچه خیزک»، «روز اول قبر»، «همراه»، «عروسک فروشی»، «یک شب بی‌خوابی» و یک نمایشنامه‌ با عنوان «هفخط» است. داستان «همراه» دو بار و با دو شیوه‌ی روایی متفاوت در کتاب آمده است.

داستان «همراه» که شیوه‌‌ی «انتری که لوطی‌اش مرده بود» را به ذهن می‌آورد، درباره‌ی دو گرگ است؛ ایده‌ی داستانی یکسانی که به دو صورت متفاوت در کتاب پرورش یافته است. در شیوه‌ی اول داستان با زاویه‌ی دید دانای کل تنها در دو صفحه نوشته شده و در شیوه‌ی دوم با زاویه‌ی دید اول شخص بسط داده شده است و داستان از طریق گفت‌وگوی گرگ‌ها پیش می‌رود. این شیوه‌ داستان چوبک را به آثار طبیعت‌گرایان نزدیک می‌کند.

او در ابتدای داستان «روز اول قبر» جملاتی از تورات نوشته است: «زیرا آنچه بر آدمی روی دهد بر جانوران نیز همان روی دهد؛ هر دو یکسان‌اند. هم‌چون که این می‌میرد آن نیز می‌میرد؛ آری همه دارای یک نفس‌اند. چنان‌که انسانی را بر جانوری برتری نباشد: زیرا همه ناپایدارند.» این جملات نشان‌دهنده‌ی دغدغه‌ی نویسنده نسبت به رفتار انسان‌ با حیوانات و نمایش لایه‌های پنهانی از خشونت اوست. به عنوان مثال داستان «پاچه خیزک» روایت موش بیچاره‌ای است که به اشتباه گرفتار جماعتی شده است که همگی برای از بین بردن او تلاش می‌کنند و نقشه‌ی قتلش را می‌کشند. چوبک با بسط بی‌رحمانه و عریان ایده‌ها، درباره‌ی خوی سرکش انسانی هشدار می‌دهد.

«یه ذره در تله رو می‌ندازیم پایین. بعد دمبش رو غرس می‌گیریم از تله میاریمش بیرون دور سرمون می‌چرخونیم بعد چنون می‌زنیمش زمین که هف جدش پیش چشمش بیاد. بعد از این اختراع از خودش خوشش آمد و نیشش باز شد و به جمعیت نگاه کرد تا ببیند آن‌ها چه می‌گویند.

پالان دوز از نظر نعل‌بند خوشش نیامد و حکیمانه گفت: نه نه، این‌طور خوب نیس. این موش معمولی نیس. مگه نمی‌بینی قد یه گربس. بچه موش نیس که بشه دمشو گرفت و دور سر چرخوندش و زدش زمین. این رو می‌باس همین‌طوری که مش‌کریم گفت، در تله رو یواش بلند کنیم دمبش که بیرون اومد در تله رو بذاریم. بعد باز یواش یواش در تله رو بالا بکشیم و یواش موشو بکشیمش بیرون، همچین که نصبه‌ی تنش از تله بیرون اومد، یهو در تله رو، رو تیره پشتش اینقده زور بیاریم تا کمرش بشکنه. بعد بیاریمش بیرون ولش کنیم میون کوچه. نه اینکه تیره پشتش شکسه، دیگه نمی‌تونه بدوه. با دو دساش راه میره و نصبه تنش دنبالش رو زمین می‌کشه. بعد که خوب تماشاش کردیم یه لغت می‌زنیم روش می‌کشمیش.»[3]

چوبک در این داستان خواننده را از ذات متوحش انسان متعجب می‌کند. مخاطب مدام در انتظار توقف چرخه‌ی خشونت است، اما این اتفاق رخ نمی‌دهد و داستان با آتش زدن موش تمام می‌شود و خواننده را در بهتی غریب رها می‌کند. نشان دادن پلیدی‌ها و تاریکی‌ها ویژگی اصلی آثار چوبک است. لحن او آن‌قدر عریان است که گاهی اوقات مخاطب را به وحشت می‌اندازد.

تلخی و تاریکی مانند خون در تمامی داستان‌های کتاب جریان دارد. در داستان «عروسکِ فروشی» نویسنده بار دیگر به سراغ مفهومی طبیعت‌گرایانه می‌رود و حیوانی بودن طبع انسان را به تصویر می‌کشد. «عروسک فروشی» داستان نوجوانی فقیر، بی‌کس و آواره‌ای است که جایی در اجتماع ندارد. او که با دله‌دزدی و جرم‌‌های کوچک گذران عمر می‌کند، اغلب اوقات گرسنه و تنهاست و برای آن‌که از گرما و سرما در امان باشد، بین اهواز و تهران در رفت‌وآمد است. در این میان برفِ پاییز او را غافل‌گیر می‌کند و گرسنگی و سرمای پیشبینی‌نشده بلای جانش می‌شود.

توصیفات تکان‌دهنده‌ی داستان خواننده را متأثر می‌کند و گاه او را ناباورانه با این پرسش مواجه می‌کند: به راستی ممکن است آدمی با هم‌نوعش چنین کند؟ «تنگ غروب که از کلانتری آمد بیرون باز برف می‌بارید. دنبال توله‌اش گشت آن‌جا نبود. غصه‌اش شد. بار غم رو گرسنگی درونش سنگینی انداخت. ظهر تو کلانتری دیده بود که یک سینی پر و پیمان چلوکباب و دوغ و نان و پیاز و سبزی خوردن و ترشی برای افسر نگهبان آورده بودند و او نشسته بود و جلو چشم او همه را خورده بود و او چهارچشمی او را پاییده بود و ته مانده سینی که چند ورقه نازک پیاز و چند تراشه سبزی و دور نان بود، شاگرد جلویی مثل اجل معلق آمده بود و آن‌ها را جمع و جور کرده بود و برده بود و تن او عرق سرد نشسته بود و سرش گیج رفته بود و گلویش خشک شده بود و درد به سینه‌اش نشسته بود.»[4]

در طول داستان همه‌ی شخصیت‌ها نسبت به گرسنگی پسر نوجوان که به وضوح با مرگ فاصله‌ای ندارد، بی‌تفاوتند و بقا که از مضامین اصلی طبیعت‌گرایان است، در چنین جامعه‌ای امکان‌پذیر نخواهد بود. «جامعه‌ای که در این داستان تصویر می‌شود، جولانگاه قدرتمندانی است که به فراخور قدرت اقتصادی یا اجتماعی‌شان می‌توانند بقا داشته باشند. متقابلاً شخصیت اصلی داستان به دلیل جایگاه اجتماعی فرومرتبه‌اش، در تلاش برای رفع گرسنگی و زنده ماندن ناکام می‌ماند به گونه‌ای که نهایتا در این تنازع بازنده است»[5]

روز اول قبر

نویسنده:
صادق چوبک
ناشر:
بدرقه جاویدان
قیمت:
ناموجود
متاسفانه این کتاب موجود نیست

تنگسیر؛ تولد یک قهرمان

در میان تمام آثار چوبک تنگسیر براساس واقعیت نوشته شده است؛ داستانی محلی که دهان‌به‌دهان میان مردم بومی گشته و تا به امروز حفظ شده است. زائرمحمد جوانی ساده‌دل و از یاران رئیسعلی دلواری است که با همسر و فرزندانش زندگی آرامی دارد؛ آرامش قبل از طوفان. زندگی او زمانی دستخوش تغییر می‌شود که افرادی با دغل و حیله سرمایه‌ی او را بالا می‌کشند و زائر محمد از راه شرع و قانون راه به جایی نمی‌برد. سرانجام او در عملی قهرمانانه تصمیم می‌گیرد شخصاً حقوق پایمال‌شده‌اش را بازستاند و با انتقام شخصی در مقابل ظلم آشکار ایستادگی کند. داستان این انتقام دها‌ن‌به‌دهان میان مردم می‌چرخد و شهر که فضایی استعمارزده و تحت ستم دارد از این اتفاق استقبال و زائر محمد را _که اکنون با نام شیرمحمد شناخته می‌شود_ به قهرمانی مردمی تبدیل می‌کند.

تنگسیر | نشر نگاه

نویسنده:
صادق چوبک
ناشر:
نگاه
قیمت:
ناموجود
متاسفانه این کتاب موجود نیست

چوبک در این داستان شیوه‌‌ی معمول خود را رها کرده و به سراغ داستان بلند رفته است. زبان توصیف‌گر و عینی او که مانند یک دوربین فیلم‌برداری عمل می‌کند و شیوه‌ی استفاده از زاویه‌ی دید قصه، از نقاط قوت تنگسیر است. قصه‌ی زائرمحمد را بعدها رسول پرویزی در کتاب شلوارهای وصله‌دار در قالب یک داستان کوتاه آورده است؛ اما چوبک با توصیفات دقیق و بدیع، شخصیت‌پردازی‌های گویا و زبانی متناسب و گیرا از این قصه، رمانی خواندنی ساخته است.

تنگسیر | نشر جاویدان

نویسنده:
صادق چوبک
ناشر:
بدرقه جاویدان
قیمت:
ناموجود
متاسفانه این کتاب موجود نیست

سنگ صبور؛ چرخشی میان افکار

سنگ صبور داستان خانه‌ای اجاره‌ای است که افراد مختلفی در آن زندگی می‎‌کنند. ماجرا با گم شدن بلقیس آغاز می‌شود و در بیست و چهار فصل ادامه می‌یابد که هر کدام شامل روایت ماجرا از زبان یکی از این همسایه‌هاست. چوبک با انتخاب این شیوه نشان می‌دهد که واقعه‌ای یکسان چطور می‌تواند از دیدگاه اشخاص گوناگون، متفاوت درک شود و همچنین قدرت نویسندگی‌اش را نیز نمایان می‌کند؛ چرا که نوشتن از زبان شخصیت‌های متفاوتی که هر کدام ویژگی‌های منحصربه‌فرد خود را دارند، نیازمند مهارت بسیاری در شخصیت‌پردازی است. او از طریق پرداختن به شخصیت‌های داستانش در حقیقت اوضاع جامعه را با لحنی تند و گزنده به تصویر می‌کشد.

صادق چوبک Sadeq Chubak

چوبک در تمامی آثارش سبکی غیرشخصی دارد؛ به این معنا که همواره با خلق شخصیت‌های متعدد و متنوع داستان‌هایش را به پیش می‌برد و مخاطب را به سمت ارائه‌ی دیدگاه شخصی سوق نمی‌دهد. در آثار چوبک قهرمان و دغدغه‌هایش مقدم بر دغدغه‌‌های نویسنده‌اند. فقر و تنگدستی، تنهایی، مرگ و بی‌عدالتی دیگر مضامین اصلی آثار اوست. او به رعایت یکدستی و تناسب فرم و محتوا توجه دارد و ساختار زبانی خود را متناسب با موضوع اثر انتخاب می‌کند. صادق چوبک به راستی از بزرگان تاریخ ادبیات معاصر ماست. گنجینه‌ی گسترده‌ی لغات و زبان منحصربه‌فرد، توصیفات دقیق و بدیع، صراحت لهجه، زاویه‌ی دید مناسب و انتخاب موضوعات اجتماعی و فرهنگی از ویژگی‌های آثار اوست.


منابع:

- براهنی، رضا، قصه‌نویسی، تهران، نگاه:1393

- چوبک، صادق، روز اول قبر، تهران، جامه‌دران: 1384

- پاینده،حسین، داستان‌ کوتاه در ایران، تهران، نیلوفر: 1389


[1]- براهنی، 1393: 530

[2]- همان، 565

[3]- چوبک، 1384: 73

[4]- همان، 123

[5]- پاینده، 1389: 334

دیدگاه ها

کاربر مهمان ۱۴۰۲/۱۰/۰۱

وقتی دیدم برای صادق چوبک کسی چیزی ننوشته یکی دردم اومد اره یکم اخه خدا نکرده منم ایرونیم که نه بخودم نیگا میکنم نه بهمسایه اما باسه غریبه تا مهره اخر کمرمون هم خم میشیم دیلمیا شاید بوشهریا یادشون بیاد . بابک

پرسش های متداول

او نویسندگی را با این سبک ادبی و با مجموعه‌ داستان خیمه شب بازی در سال 1324 آغاز کرد و بعدها با نوشتن مجموعه هایی مثل روز اول قبر، انتری که لوطی اش مرده بود و چراغ آخر ادامه داد.

زبان نویسندگی چوبک بر پایه توصیف استوار است . او توصیف گری ماهر است و گنجینه ادبیات فارسی را از این جهت بسیار غنی کرده است. نکته قابل توجه‌ دیگر در زبان او، زاویه دیدی است که او در آثار خود انتخاب می کند. زبان او به دلیل مهارت در توصیف گری همانند دوربینی است که مشغول ضبط تصاویر است و همه چیز را به خواننده نشان می دهد و کتاب را تبدیل به فیلمی می کند که در برابر چشم خواننده در حال گذر است. چوبک در تمامی آثارش همواره سبکی غیرشخصی دارد به این معنا که همواره با خلق شخصیت های متعدد و متنوع داستان هایش را به پیش برده است و مخاطب را به سمت ارائه دیدگاه شخصی سوق نداده است و قهرمان ها و دغدغه های آن ها مقدم بر دغدغه چوبک بوده اند.

صادق چوبک با زبان انگلیسی آشنا بود و در ترجمه نیز دستی داشت. شعر معروف کلاغ از ادگار آلن پو را ترجمه کرده است و ردپای تاثیر از سبک داستان نویسی پو در آثار او دیده می شود. رضا براهنی قصه های صادق چوبک را «تلفیقی از تکنیک داستان نویسی ادگار آلن پو و تکنینک داستان های کوتاه قرن نوزده روسیه» می داند.

مطالب پیشنهادی

طلسم‌ها و تعویذها را بیاورید، دیوها هنوز هستند

طلسم‌ها و تعویذها را بیاورید، دیوها هنوز هستند

معرفی کتاب دیوشناسی ایرانی نوشته‌ی معصومه ابراهیمی

آرزوهای بزرگی برخواسته از فقر و تحقیر

آرزوهای بزرگی برخواسته از فقر و تحقیر

مروری بر کتاب آرزوهای بزرگ نوشته‌ی چارلز دیکنز

برای آنان که از کار زیاد خسته‌اند

برای آنان که از کار زیاد خسته‌اند

مروری بر کتاب در ستایش بطالت نوشته‌ی برتراند راسل

کتاب های پیشنهادی