زن‌های روایت‌گر: تابوشکنی در ادبیات

مروری بر وجوه گوناگون روایتگری زنان در ادبیات

یاس فرهومندفر

شنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۴

(12 نفر) 4.9

زنان در ادبیات
نقاشی Interior with a Girl Reading (1903) اثر Carl Holsøe

تصور کنید زنی در دل محدودیت‌ها، اضطراب‌ها و نگاه سنگین جامعه ایستاده است. او نه قهرمان افسانه‌ای، بلکه انسانی واقعی است؛ کسی که با انتخاب‌های کوچک و بزرگش، مرزهای ناگفته را می‌شکند و معنای تازه‌ای از زیستن می‌سازد. این زن همان است که ادبیات معاصر بارها و بارها به تصویر کشیده؛ زنی که تابوشکنی‌اش فقط در رفتار بیرونی نیست، بلکه در عشق‌ورزی، اندیشیدن، تصمیم‌گیری و حتی در سکوتش معنا پیدا می‌کند.

در شمال و جنوب، الیزابت گاسکل زنی را روایت می‌کند که در میانه‌ی سنت و مدرنیته گرفتار است، اما همین سرگردانی، بذر آگاهی را در او می‌کارد. مارگارت، میان جهان آرام و مذهبی جنوب و فضای پرهیاهوی کارخانه‌های شمال، از دختری معصوم به زنی آگاه بدل می‌شود؛ زنی که از پشت پنجره‌های بسته به خیابان‌های شلوغ قدم می‌گذارد تا عدالت را ببیند، بفهمد و برایش صدا شود. تابوشکنی او در همین جسارت نهفته است - در شکستن مرز میان «تماشاگر بودن» و «کنشگر شدن».

در کتاب دلبند، تونی موریسون ما را به دل تاریک‌ترین بخش‌های تاریخ آمریکا می‌برد؛ جایی که زنی سیاه‌پوست پس از گریز از بردگی، هنوز اسیر گذشته‌ی خویش است. ست با خاطرات و روح فرزند ازدست‌رفته‌اش زندگی می‌کند، تا جایی که مرز میان واقعیت و کابوس در ذهنش فرو می‌ریزد. اما او در نهایت با بازگویی رنج، خود را از زنجیر سکوت آزاد می‌کند. تابوشکنی در دلبند، نه در فرار از گذشته، بلکه در روبه‌رو شدن با آن است؛ در جسارت بازگو کردن دردهایی که قرن‌ها در تاریکی مانده‌اند.

دلبند

نویسنده:
تونی موریسون
ناشر:
چشمه
مترجم:
شیرین دخت دقیقیان
قیمت:
ناموجود
متاسفانه این کتاب موجود نیست
دلبند

ادبیات اما فقط میدان عاطفه نیست. در هیاهوی بسیار برای هیچ، شکسپیر زنی را به تصویر می‌کشد که در دل گفت‌وگوها و شوخی‌های زبانی، قدرت خود را بازمی‌یابد. بئاتریس با هوش و زبان تندش، باورهای مردسالارانه را به بازی می‌گیرد و نشان می‌دهد که تابوشکنی می‌تواند از دل گفت‌وگویی عاشقانه آغاز شود. او با کلمات می‌جنگد، اما در حقیقت با نظامی می‌جنگد که زنان را به سکوت و تبعیت عادت داده است.

در کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم، اسلاونکا دراکولیچ زنان اروپای شرقی را پس از فروپاشی کمونیسم روایت می‌کند؛ زنانی که در دل سیاست، با ساده‌ترین ابزارها — شستن لباس، پختن غذا، روایت زندگی روزمره — معنای مقاومت را از نو می‌سازند. او نشان می‌دهد که تابوشکنی همیشه در فریاد یا انقلاب نیست؛ گاهی در بازگوییِ زندگیِ عادی، سیاست برملا می‌شود. زنانی که در نظامی ایدئولوژیک رشد کرده‌اند، حالا از حریم خانه، تاریخ را دوباره می‌نویسند.

کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم

زنِ ادبیات معاصر

زنِ ادبیات معاصر، هم‌زمان چندلایه و بی‌پرواست. در کتاب تصویر یک زن، هنری جیمز زنی را تصویر می‌کند که میان آزادی و امنیت، آزادی را انتخاب می‌کند ــ حتی اگر بهایش شکست باشد. ایزابل آرچر، زنی آزاداندیش است که به جای پذیرش نقش‌های ازپیش‌تعیین‌شده، می‌خواهد خودش مسیرش را انتخاب کند. تابوشکنی او در همین انتخاب نهفته است: ایستادن در برابر ساختاری که به زن اجازه‌ی تصمیم‌گیری مستقل نمی‌دهد.

در کتاب جنس اول، هلن فیشر از دنیای واقعی و علمی زنان سخن می‌گوید؛ از توانایی تفکر شبکه‌ای، درک همدلانه و قدرت رهبری‌ای که ساختار ذهن زنانه با خود دارد. فیشر با زبانی پژوهشی، تابوی دیرینه‌ی ناتوانی را در هم می‌شکند و آینده‌ای را ترسیم می‌کند که در آن زنان نه تنها در عرصه‌های اجتماعی و اقتصادی، بلکه در شکل‌دادن به جهان اندیشه پیشتازند.

جنس اول

و در کتاب دلهره، زنی جوان را می‌بینیم که از مواجهه با گذشته و دگرگونی‌های آینده نمی‌هراسد. او هویت خود را به آزمایش می‌گذارد، از دل اضطراب عبور می‌کند و انسانی تازه‌متولدشده و مصمم از دل طوفان بیرون می‌آید. دلهره یادآور این حقیقت است که شجاعت، درون ترس نهفته است؛ زنِ این داستان با پذیرفتن ترس، به تابوشکن‌ترین شکل ممکن خود را بازمی‌سازد.

دلهره

زنانی که در این رمان‌ها و روایت‌ها حضور دارند، تنها شخصیت‌های ساخته‌ی ذهن نویسندگان نیستند؛ آن‌ها صداهایی‌اند که از دل تاریخ، سیاست، عشق و رنج برخاسته‌اند. هر یک بخشی از واقعیت زندگی زنان امروز را بازتاب می‌دهند: گاهی در قالب سکوتی پرمعنا، گاهی در دل عشقی جسورانه و گاهی با پرسشی که ساختارها را به لرزه می‌اندازد.

تابوشکنی در این آثار فریاد و شورش نیست؛ گاهی انتخابی کوچک است، تصمیمی ساده، یا حتی ایستادگی در برابر هراسِ خود. ادبیات در روایت این زنان، به ما یادآوری می‌کند که تغییر همیشه از دل همین لحظه‌های ظاهراً کوچک آغاز می‌شود — از جایی که زن، تصمیم می‌گیرد خودش باشد.

خواندن این کتاب‌ها تنها مرور سرگذشت زنان دیگر نیست؛ سفری است به درون خویشتن، برای بازاندیشی در ترس‌ها و انتخاب‌هایمان. آن‌ها ما را به پرسشی اساسی می‌رسانند: در جهان ما، کدام مرزها هنوز پابرجاست که باید شکسته شود؟

دیدگاه ها

کاربر مهمان ۱۴۰۴/۰۹/۲۹

عالی بود. بازم بنویسید برامون خانم فرهومندفر عزیز

کاربر مهمان ۱۴۰۴/۰۹/۳۰

چه روان و شیوا هم خلاصه چند کتاب رو روایت کردید و هم یک دیدگاه از خودتون ارایه کردید.امیدوارم که همه انسان ها بخصوص بانوان گرامی این مسیر سنت و‌مدرنیته را با قدرت بپذیرند و زندگی رو با همه سختی هاش بهتر زندگی کنند. موفق باشید.

کاربر مهمان ۱۴۰۴/۱۰/۰۱

واجب شد بشینم این کتاب‌هارو بخونم و بعد بیام نظرمو درباره‌اشون ثبت کنم.

کاربر مهمان ۱۴۰۴/۱۰/۰۲

چه پرونده‌ی جالبی. زنان این سرزمین همیشه درگیر تابوشکنی هستن. باید همه‌ی زنان بتوانند مستقل و توانمند شوند چون شایسته‌‌اش هستند.

مطالب پیشنهادی

لن‌دی‌ها: شعر به‌مثابه‌ی مقاومت

لن‌دی‌ها: شعر به‌مثابه‌ی مقاومت

درباره‌ی لن‌دی

زنانی که از زبان مردان می‌نویسند

زنانی که از زبان مردان می‌نویسند

نویسندگان زن و نقش‌ آنها در خلق شخصیت های مرد

دفترچه‌ی ممنوع را باز کن...

دفترچه‌ی ممنوع را باز کن...

پرونده‌ی معرفی آلبا دسس پدس و مروری بر مهم‌ترین آثار او

کتاب های پیشنهادی