چند روایت‌‌ ساده از ماجراهایی پیچیده

مروری بر مجموعه داستان‌های شهر جنگی نوشته‌ی حبیب احمدزاده

آرش چراغی

چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۰

سربازان ایرانی در دوران جنگ تحمیلی

پایان هر جنگی آغاز جدال نویسنده با فراموشی و زوال آن جنگ در حافظه‌ی جمعی جامعه‌ی خودش است. نویسنده بیش از هر شخص دیگری در مقابل فراموشی جنگ‌ها در حافظه‌ی جمعی جامعه مقاومت می‌کند و در این گام به ناچار دست به دامان قصه‌ها می‌شود. چرا که قصه و داستان قاعده‌مندترین و خلاقانه‌ترین روش بازخوانی و واکاوی ملت‌ها در جنگ‌هایشان محسوب می‌شود. حبیب احمدزاده با آثار نوگرایانه‌اش همواره در مقابل زوال واقعیت‌های جنگ مقاومت کرده و در این راه با نیت آمیختگی عاطفی و درگیری حواس مخاطب به مقوله‌ی جنگ دست به تجربه‌های خلاقانه‌ای زده است. بدون شک دلچسب‌ترین روایت‌های جنگی از سال‌های پس از جنگ تا به حال متعلق به راویان دلنشین قصه‌های کوتاه حبیب احمدزاده است. راویان این قصه‌ها به منظور برقراری پیوند عاطفی با مخاطبانشان همواره از احساسی‌گرایی افراطی پرهیز کرده و همواره روایتگر وضعیت دراماتیک باورپذیری هستند که در آن قرار گرفته‌اند.

مجموعه داستان‌های شهر جنگی شامل 7 داستان کوتاه مستقل و 2 گزارش مستند-داستانی از واقعه‌ی شلیک ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران در سه جولای 1988 در آب‌های خلیج فارس است. داستان کوتاه 39 و یک اسیر منبع اقتباس فیلم سینمایی درخشان اتوبوس شب به کارگردانی کیومرث پوراحمد بوده که بدون شک از بهترین آثار سینمایی جنگ ایران است و دیگر قصه‌های این مجموعه نظیر پرعقاب و نامه ای به خانواده‌ی سعد از درخشانترین داستان‌های جنگی از لحاظ زاویه دید داستانی و فضاسازی ادبیات جنگی محسوب می‌شوند. احاطه‌ی ادبی حبیب احمدزاده به داستان نویسی جنگ بعدها در رمان درخشان شطرنج با ماشین قیامت به شکوفایی رسید و یکی از متفاوت ترین رمان های جنگی ایران را پدید آورد.

فیلم اتوبوس شب به کارگردانی کیومرث پوراحمد

درونمایه‌ی غالب مجموعه داستان‌های شهر جنگی حفظ ارزش‌های انسانی در دوراهی‌های اخلاقی کشتن یا نکشتن است. در قصه‌های احمدزاده خبری از درگیری‌های خونین و یا تقابل نیروهای خیر و شر نیست. بلکه همواره عنصر تاثربرانگیز خوانش این مجموعه تقابل دو نیروی خیر در مقابل یکدیگر است. احمدزاده به سرباز عراقی به عنوان یک هیولا نمی‌نگرد بلکه سرباز عراقی از نظر او شخصیتی انسانی و اخلاقی است که بر حسب اتفاق در آن سوی مرزهای خاکی ایران توسط هیولایی به نام صدام حسین ناگزیر به جنگیدن با سرباز ایرانی در این سوی مرز است. نمونه ی درخشان این درونمایه را می‌توان در داستان درخشان پرعقاب یافت که در آن راوی قصه به عنوان یک سرباز ایرانی با وجود این‌که سرباز عراقی در تیررس اوست اما تقلا می‌کند او را نکشد و با شلیک چند تیر او را به فرار ترغیب کند. این در حالی‌ست که تا لحظاتی دیگر همین سرباز عراقی با همراهی توپخانه‌ی عراق او را به رگبار خواهد بست. در واقع احمدزاده در این مجموعه بر خلاف جریان آب رودخانه حرکت می‌کند و به جای پرداخت تقدس گرایانه‌ی موجود در بیشتر آثار داستانی ادبیات جنگ ایران تلاش می‌کند جنگ را به عنوان وضعیتی انسانی در نظر گرفته تا در آن نهادهای درونی و عمیق پنهان در ضمیر انسان را در بوته‌ی آزمایش قرار داده و جنگ واقعی را از میدان نبرد به میدان عاطفی درون انسان‌های درگیر در جنگ منتقل سازد. به عنوان مثال در داستان خارق العاده‌ی نامه به خانواده‌ی سعد راوی پس از اتمام جنگ و درست یازده سال پس از دفن جسد یک سرباز عراقی که توسط نیروهای بعثی اعدام و رها شده دوباره به آن منطقه باز می‌گردد و جنازه‌ی وی را از خاک بیرون می‌آورد تا آن را به خانواده‌اش در عراق تحویل دهد. او نامه‌ای برای خانواده‌ی سرباز عراقی نوشته و آن را در استخوان پای او قرار می‌دهد و به همراه جسد به عراق می‌فرستد.

به جز رویکرد بدیع نویسنده در انعکاس رویدادهای جنگ، ساختار خلاقانه‌ی قصه‌ها و تکنیک‌های جذاب در ارائه پیرنگ هر یک از آن‌ها را به عنوان تکنیکی‌ترین قصه‌های جنگ در ادبیات ایران مطرح نموده و چشم انداز شگرفی به داستان کوتاه ادبیات جنگ در ایران گشوده است. بدون استثنا می‌توان از چند‌ و ‌چون پیچ و خم‌های روایی پیرنگ و شخصیت‌پردازی قصه‌های این مجموعه به عنوان نمونه‌های درخشان این حوزه در فضای آکادمیک ادبیات ایران بهره برد. در ادامه می‌توان به این نکته اذعان نمود که هر داستانی در این مجموعه خود به درستی جهان خودش را بازنمایی می‌کند و مجموعه‌ی حاضر جزو معدود آثار ادبیات جنگ در این محسوب می‌شود که نویسنده جهان ذهنی خودش را در پیشبرد روایت قصه بر پیکره‌ی آن تحمیل ننموده و مجال درک و تجربه‌ی جهان اثر را به مخاطبش می‌دهد تا خود به هستی آن پی ببرند.

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

نشر سوره مهر.

برنده جایزه بهترین کتاب داستان کوتاه دفاع مقدس در سال ۱۳۷۸ و جز برترین‌های جشنواره بیست سال داستان‌نویسی دفاع مقدس در سال ۱۳۷۹ شده است. .

مطالب پیشنهادی

چو تلخ عیشی من بشنوی به خنده درآی

چو تلخ عیشی من بشنوی به خنده درآی

مروری بر کتاب یادداشت های یک دیوانه نوشته‌ی نیکلای گوگول

پاورقی‌های عاشقانه تاریخ

پاورقی‌های عاشقانه تاریخ

مروری بر کتاب دزیره نوشته‌ی آن ماری سلینکو

ای کاش من هم یک کاکتوس بودم؛ راحت و بی‌مسئولیت!

ای کاش من هم یک کاکتوس بودم؛ راحت و بی‌مسئولیت!

مروری بر کتاب شطرنج با ماشین قیامت نوشته‌ی حبیب احمدزاده

کتاب های پیشنهادی