پایانی راستین، غبارآلود و آشفته

مروری بر کتاب سرسخت، کم‌بخت نوشته‌ی بنانا یوشیموتو

الناز کاظمی

یکشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۹

سرسخت کم بخت

«چیزهایی که برای فردی اصلا اهمیت ندارند، می‌توانند شخص دیگری را تا سر حد مرگ برنجانند. به‌راستی من چیز زیادی از زندگی او نمی‌دانستم ولی درک نمی‌کردم دیدن کسی که وسایلش را جمع می‌کند و از خانه‌اش می‌رود چه‌طور می‌تواند چنین دردناک باشد. حقیقت این است که چون جایی برای زندگی نداشتم، از او کمک گرفتم و واقعیت این است که من هیچ‌وقت قصد نداشتم برای مدت زیادی با او، با کسی هم‌چون خودم، بمانم. ما در یک خانه با هم مشترک بودیم اما خیلی هم نزدیک نبودیم. من ترجیح می‌دادم تنهایی خودم را داشته باشم. این همه‌ی ماجراست. ولی  از خیلی پیش‌تر متوجه شده بودم که او می‌خواست در همه چیز زندگی‌ام شریک شود. با این حال نسبت به بی‌مهری و خودخواهی‌ام حس خیلی بدی داشتم. حالا هم‌چنان در درونم به او فکر می‌کردم، مثل همیشه: نوعی زندگیِ متوقف شده، خاطره‌ای که نمی‌دانستم با آن چه کنم.»[1]

سرسخت، کم‌بخت شامل دو داستان با همین نام‌ها از بنانا یوشیموتو است؛ داستان‌هایی که به ظاهر از یکدیگر مستقل‌اند اما در واقعیت، هر با دو نگاهی حزن‌آلود به مرگ و رنج از دست دادن می‌پردازند.

سرسخت کم بخت

در داستان اول یا همان سرسخت، راوی زنی است که تنها و بی‌هیچ مقصدی سفر می‌کند؛ یک روز در حین سفرش، خود را در جاده‌ای کوهستانی و ناآشنا می‌یابد؛ اما با این حال تصمیم می‌گیرد که از روی نقشه به راه خود ادامه دهد و در نهایت به شهر مقصدش برسد. با فرا رسیدن شب و طولانی شدن راه، گرسنگی بر زن هجوم می‌آورد، بنابراین به اولین مغازه‌ی نودل‌فروشی و مهمان‌خانه‌ای وارد می‌شود که سر راهش می‌بیند؛ تصمیمی که پیامدهای فراطبیعی و عجیبی با خود به همراه دارد. سفر غیرمنتظره‌ی زن با خاطره‌ی مرگ دوست صمیمی‌اش گره خورده است و او در حین سفر به خاطر می‌آورد که سالگرد فوت شیزورو است. سال‌ها قبل او و شیزورو برای مدتی هم‌خانه‌ی یکدیگر بودند و اطرافیانشان، این دو زن را جدایی‌ناپذیر می‌پنداشتند؛ اما مانند هر رابطه‎ی دوستانه‌ای، رابطه‌ی آن‌ها هم مشکلات خودش را داشت. شیزورو دلش می‌خواست که در همه‌چیز با زن مشترک باشد؛ اما زن که آن زمان میل به تنهایی داشت، صمیمیت بیش از حد شیزورو آزارش می‌داد؛ اختلاف نظری که در نهایت به جدایی این دو زن و نقل مکان کردن شیزورو به خانه‌ای دیگر انجامید. پس از مدت‌ها بی‌خبری، زن از مرگ ناگهانی شیزورو در آتش‌سوزی خانه‌ی جدیدش باخبر می‌شود؛ اما زن اطمینان دارد که بعد از تاریخ مرگ شیزورو با او تماس تلفنی داشته است؛ اتفاقی موهومی که حقیقتش از زمان مرگ شیزورو تا سفر شبانه‌ی زن، حل نشده باقی می‌ماند.

داستان کم‌بخت روایت‌گر زندگی زنی است که با مرگ تدریجی خواهرش کُنی دست و پنجه نرم می‌کند. کُنی زنی جوان و وظیفه‌شناس است که حالا مدتی است از خواب طولانی‌اش بیدار نشده و زمان زیادی برایش باقی نمانده است. حالا زندگی زن به روزهای خوش قبل از به کما رفتن کُنی و روزهای اندوه‌بار پس از حادثه تقسیم شده است؛ زن هر روز به بیمارستان می‌رود تا در کنار خواهرش زمان بگذراند؛ البته در این وقت‌گذرانی‌های دلگیر، تنها نیست و برادرِ نامزدِ کُنی، ساکایی نیز او را همراهی می‌کند. زن و ساکایی هر روز به دیدار کُنی می‌روند و آماده شدنش برای مرگ را به نظاره می‌شینند؛ برایش کتاب می‌خوانند، موسیقی موردعلاقه‌ی کُنی را پخش می‌کنند و تلاش می‌کنند کمی از سختی شرایط بکاهند اما هیچ‌چیز جلودار مرگ نیست. در خلال این ملاقات‌های مستمر زن و ساکایی بیش از پیش به هم نزدیک می‌شوند و خود را تسلی‌بخش دیگری می‌یابند؛ ارتباطی که در زمان نامناسبی شکل گرفته و با غم از دست دادن گره خورده است.

سرسخت کم بخت

سرسخت، کم‌بخت روایتی رویاگونه از مرگ و احساساتی است که در خلال مواجهه با این پایان انکارناشدنی در انسان‌ها به وجود می‌آید. بنانا یوشیموتو با نخی نازک و نامرئی، این دو داستان را به یکدیگر پیوند می‌زند و تصویر لطیف و باشکوهی از این غم انسانی، در ذهن مخاطبانش ترسیم می‌کند. یوشیموتو از نویسندگان معروف نسل جدید ژاپن است و تاکنون توانسته با کتاب‌هایش، تحسین منتقدان زیادی را برانگیزد. یوشیموتو با قلمی شرقی، انسان‌های مدرن و تنهایی را به نمایش می‌گذارد که ناخواسته در موقعیت‌هایی مرموز و سورئال گیر افتاده‌اند و باید با اندوه و حسرت‌هایشان کنار بیایند. آثار یوشیموتو تاکنون در کشورهای مختلفی ترجمه شده و به چاپ رسیده‌اند. او در سال 2011 با رمان دریاچه توانست در فهرست دوازده نفره‌ی نامزدهای جایزه بوکر آسیایی قرار بگیرد.

سرسخت، کم بخت

نویسنده:
بنانا یوشیموتو
ناشر:
حرفه نویسنده
مترجم:
البرز قریب
قیمت:
ناموجود
متاسفانه این کتاب موجود نیست


1-سرسخت کم‌بخت، بنانا یوشیموتو، ترجمه‌ی البرز قریب، حرفه نویسنده.

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

نشر حرفه نویسنده.

سال 1999 منتشر شده است .

مطالب پیشنهادی

نیمی شیطان، نیمی زن؛ اثیری و مسحورکننده

نیمی شیطان، نیمی زن؛ اثیری و مسحورکننده

مروری بر خانه خوبرویان خفته نوشته‌ی یاسوناری کاواباتا

«به مدد عشق، از گور بیرونت خواهم کشید.»

«به مدد عشق، از گور بیرونت خواهم کشید.»

مروری بر کتاب سقراط عاشق نوشته‌ی کیوییچی کاتایاما

به سرخیِ خونِ چکیده بر دست‌ها

به سرخیِ خونِ چکیده بر دست‌ها

مروری بر کتاب «اتاق قرمز» اثر «ادو گاوا رانپو»

کتاب های پیشنهادی