ویولنیست دیوانه برای دخترک خسته قصه‌ می‌گوید

مروری بر کتاب نیه توچکا نوشته‌ی فئودور داستایوفسکی

نسرین ریاحی‌پور

پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۹

(1 نفر) 5.0

نیه توچکا

کتاب نیه توچکا رمان ناتمام فئودور داستایوفسکی‌ است که به شکل یک اعتراف نگاشته شده و در پس زمینه به مضمون کودکی و بزرگسالی می‌پردازد. او در پی دستگیری و تبعید به سیبری رمان را نیمه کاره رها کرد و پس از بازگشت نیز هرگز به سراغ آن نرفت. داستان در سه بخش جداگانه پیش می‌رود و تحول زندگی قهرمانان زن را به تصویر می‌کشد. در فصل‌های آغازین خاطرات زندگی نیه‌ توچکا کنار هم چیده می‌شود؛ روزهایی که او با مادر و ناپدری‌اش زندگی می‌کند تا آن‌که آن‌ها می‌میرند.  ناپدری تاثیر شگرفی در زندگی نیه توچکا می‌گذارد. ویولونیست با استعداد و فقیری که دخترک او را شگفت انگیزترین و عجیب‌ترین موجودی می‌داند که در زندگیش شناخته است. جنون او زندگی خانواده را فلاکت‌بار کرده است و حتی مرگ او تاثیر هولناکش را بر روحیه دخترک در شناخت تاریک ترین زوایای روح آدمی از بین نمی‌برد. او نواختن ویولن را سال‌ها پیش از مرد خیابان گردی آموخته و پس از مرگ مرد، ویولن را برداشته و گرچه آموزش مناسبی ندیده بوده؛ اما به سبب استعداد ذاتی توانسته خوب بنوازد.

نیه توچکا شیفته‌ی ناپدری ست او در مشاجرات مادر و ناپدریش پیوسته جانب پدر را می‌گیرد. بله، پدر چون او نمی‌داند ویولنیست دیوانه و بی‌کار پدر او نیست. او آرزو دارد که مادرش بمیرد تا با پدر از آن خانه برود و زندگی خوشی را آغاز کند. زیرا او برای دخترک قصه می‌گوید و جهان کودکانه‌ی او را با تخیل خود رنگ آمیزی می‌کند. مادر به سختی کار می‌کند تا مخارج زندگی را تامین کند. او پیوسته خسته و خشمگین است و دخترک درک نمی‌کند دلیل این همه خشم فشار سنگینی‌ست که مادر متحمل می‌شود:

«یک وقت نزدیک به ساعت ۹ شب مادرم مرا برای خریدن خمیرمایه به دکان فرستاد. پدرم در خانه نبود. وقتی به خانه بر می‌گشتم، در کوچه زمین خوردم و محتوای فنجانی که در دستم بود، ریخت. اول فکری به سرم زد، فکر اوقات تلخی و دعوایی بود که مادرم با من می‌کرد. با این وصف درد شدیدی در بازوی چپ خود احساس می‌کردم و قادر نبودم از جا برخیزم.»(داستایوفسکی 1389: 50)

نیه توچکا

در شبی ناپدری اجرای زنده‌ی ویولنیست جوانی را می‌بیند و در می‌یابد که خودش بهترین نوازده‌ی ویولن نیست. او ناامید و درهم شکسته به خانه می‌آید و پس از چندی متوجه می‌شود، همسرش مرده است. پس دست دخترک را می‌گیرد و ... خانواده‌ی ثروتمندی نیه توچکا را به فرزندی قبول می‌کنند و او با یکی از دختران خانواده رابطه‌ی بسیار نزدیکی پیدا می‌کند و داستان همچنان پیش می‌رود:

«اتفاق می‌افتاد که شب‌ها از خواب می‌پریدم و از بستر بیرون می‌خزیدم و روی پنجه پا به شاهزاده خانم کوچولو نزدیک می‌شدم، ساعت‌ها می‌نشستم و در پرتو نور ضعیف چراغ خواب به دخترخواب رفته می‌نگریستم. گاهی نیز در کنار بسترش می‌نشستم و روی صورت او که نفس گرمی از آن برمی‌خاست، خم شدم، آهسته و در حالی‌که از ترس بر خود می‌لرزیدم دست‌ها و شانه‌ها و پاهای او را اگر از لحاف بیرون افتاده بود می‌بوسیدم .» (داستایوفسکی1389: 155)

نیه توچکا داستانی احساسی‌ست که در دهه‌ی ۱۸۴۰ نگاشته شده و جایگاه زنان در جامعه‌ی زمان خود را به چالش می‌کشد؛ از آن جهت که قهرمانان زن کتاب انسان‌هایی نیک هستند. از سوی دیگر نوشتن داستانی از زاویه دید یک دختر بچه قابل تامل است؛ زیرا داستایوفسکی بیشتردر آثارش بر قهرمان مرد متمرکز است و نیه توچکا یک استثنا در میان آثار اوست.  همچنین او پس نگارش این کتاب، هرگز عنوان رمان‌هایش را بر اساس نام یکی از شخصیت‌ها انتخاب نکرده است.

داستایوفسکی مانند باقی آثارش در این کتاب با سویه‌ای فلسفی و روانشناسانه، از جنبه‌های گوناگون قهرمانانش را واکاوی می‌کند. شکل روایت و توصیف‌های کتاب به اندازه‌ای ارزشمند اند که حتی اگر مخاطب به تمامی داستان را از پیش بداند، هم چنان خواندن کتاب او را با جهانی نو رو به رو می‌کند. 

منتقدان برای بررسی آثار داستایوفسکی از جمله نیه توچکا، به مفهوم هم‌وابستگی اشاره می‌کنند. مفهومی که هرچند بیشتر حول محور زندگی با یک فرد معتاد (الکلی یا غیره) شکل می‌گیرد؛ اما به هر نوع رابطه معتادگونه‌ای اطلاق می‌شود که یک نفر منفعل و یک نفر خشونت‌گر است. در چنین شرایطی است که شخص توان تشخیص مرز میان خود و دیگری را از دست می‌دهد و تلاش می‌کند خودش را از طریق برآورده کردن نیازهای فرد خشونت‌گر بفهمد و خود را این‌گونه ارزش‌گذاری کند. ویژگی شخصیت‌های داستایوفسکی که در کنار یک فرد معتاد الکلی زندگی می‌کنند، دقیقا نشان‌گر یک شخصیت هم‌وابسته است. چنین فردی ممکن است توان تشخیص مرز میان واقعیت و خیال را از دست بدهد. نیه توچکا و مادرش در کنار مرد ویالونیست گویی چنین تجربه‌ای را از سر می‌گذرانند. 
این داستان با به تصویر کشیدن ترومای شخصیت‌های داستانی داستایوفسکی شروع می‌شود؛ اما همچون تمام داستان‌های دیگرش، این رمان نیز روایتی از رنج‌های طبقه فرودست و محروم جامعه روسیه است. روایت مردان و زنان و کودکانی است که به حق آموزش دسترسی ندارند، چرا که از منابع مالی لازم برخوردار نیستند. داستایوفسکی ما را با روایت زندگی خرد این خانواده در متن کلان فقر و رنج همراه می‌کند.

نیه توچکا یکی از رمان های داستایوفسکی نویسنده شهیر روسی است که در سال 1849 نوشته شده است. رمان های دیگر این نویسنده با عناوین “ ابله ”، “ جنایات و مکافات ”، “ شب‌های روشن ”، “ بانوی میزبان ”، “ یک اتفاق مسخره ”، “ قمارباز ” و “ همزاد ” به فارسی ترجمه شده است.
 


دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

نیه توچکا داستانی احساسی است که در دهه ۱۸۴۰ نگاشته شده و جایگاه زنان در جامعه زمان خود را به چالش می کشد؛ از آن جهت که قهرمانان زن کتاب انسان هایی نیک هستند.

داستایوفسکی مانند باقی آثارش در این کتاب با سویه ای فلسفی و روانشناسانه، از جنبه های گوناگون قهرمانانش را واکاوی می کند. شکل روایت و توصیف های کتاب به اندازه ای ارزشمند اند که حتی اگر مخاطب به تمامی داستان را از پیش بداند، هم چنان خواندن کتاب او را با جهانی نو رو به رو می کند.

مطالب پیشنهادی

چه کسی می‌تواند چنین بی دریغ دوست بدارد؟

چه کسی می‌تواند چنین بی دریغ دوست بدارد؟

مروری کوتاه بر شب ­‌های روشن نوشته‌ی فیودور داستایوفسکی

هرگز نفهمید جواهرات چقدر بودند

هرگز نفهمید جواهرات چقدر بودند

مروری بر کتاب جنایت و مکافات نوشته‌ی فیودور داستایفسکی

چشمانی اشک‌بار و گذشته‌ای نفرین شده

چشمانی اشک‌بار و گذشته‌ای نفرین شده

مروری بر کتاب بانوی میزبان نوشته‌ی فیودور داستایفسکی

کتاب های پیشنهادی