ورود به آوانگارد

در آن پایین کدام قصه منتظر است پایان بگیرد؟

مروری بر کتاب اگر شبی از شب­های زمستان مسافری نوشته‌ی ایتالو کالوینو

سید احسان صدرائی
دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

«تو داری شروع به خواندن داستانِ جدیدِ ایتالو کالوینو، اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری، می‌کنی. آرام بگیر. حواست را جمع کن. تمام افکار دیگر را از سرت دور کن. بگذار دنیایی که تو را احاطه کرده در پس ابر نهان شود.»[1]

اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری یکی از آن کتاب‌هایی است که مانند خورشید می‌درخشد. هیچ کتابی شبیه آن نیست و در نوع خود یگانه است. خواندن این کتاب شما را هیپنوتیزم و در تور جادوی خود گرفتار می‌کند. هر کلمه، جمله، پاراگراف و صفحه شما را به عمیق‌ترین مکان های ذهن می‌برد و باعث می‌شود شما خود را در یک سرزمین رویایی، دنیایی  پر از پیچ‌وخم‌هایی احساس کنید که هرگز پایان ندارد.

داستان در یک ایستگاه قطار شروع می‌شود. البته پیش از آن تو در روزنامه خوانده‌ای که اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری، کتاب جدید ایتالو کالوینو چاپ شده است؛ به یک کتاب‌فروشی رفتی و کتاب را خریدی؛ در اتاقت، آرام، می‌نشینی و صفحه‌ی اول را باز می‌کنی و شروع می‌کنی به خواندن کتاب و نمی‌دانی چه‌چیز ممکن است در انتظارت باشد.

داستان در یک ایستگاه قطار شروع می‌شود. تویِ خواننده، پیش از این نویسنده را از پشت شیشه‌ها دیده‌ای، دیده‌ای که چشمانش را به عقربه‌های کوچک یک ساعت گرد دیواری قدیمی ایستگاه دوخته بود و به عبث میل داشته آن‌ها را به عقب بکشد. حالا می‌توانی بنشینی و تماشایش کنی و خودت را به دست داستان او بسپاری. سی صفحه‌ای می‌خوانی و قصه برایت جالب می‌شود. ناگهان می‌بینی از صفحه‌ی سی و دو به صفحه‌ی هفده برگشته‌ای! «تو فکر کرده بودی این سبک نوشتاری نویسنده است، نگو که فقط یک اشتباه چاپخانه بوده.»[2]آشفته و عصبانی می‌شوی، کتاب را برمی‌داری و به کتاب‌فروشی بازمی‌گردی تا کتاب را برایت عوض کند تا تو بتوانی کتاب جدید ایتالو کالوینو، اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری را ادامه دهی. بعد می‌فهمی کتابی را که با این‌همه توجه خوانده‌ای، همان کتابی نبود که فکر می‌کردی بلکه یک رمان لهستانی بود و تصمیم می‌گیری همان را ادامه بدهی و مانند دختری که چندلحظه پیش از شما آمده بود و او هم همین مشکل را داشت، رمان لهستانی را از روی میز بر‌می­داری و بعد او را میان ردیف کتاب‌ها می‌بینی و چنان جذبت می‌کند که خواسته‌ناخواسته خودت را برای گفت‌وگو آماده می‌کنی و بعد از صحبت با او خوشحال از کتاب‌فروشی بیرون می‌آیی و به خانه که می‌رسی، کتاب را باز می‌کنی و متوجه می‌شوی رمانی که در دست داری هیچ ارتباطی با آن رمانی که دیروز خواندی، ندارد.

اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری، نوشته‌ی ایتالو کالوینو، ده داستان مختلف را در بر‌می‌گیرد. در این کتاب، مدام، یک روایت در روایتی دیگر خلق می‌شود و هر ده روایت بر محوریت روایت اصلی پیش می‌روند. ده داستان که هرکدام چندین صفحه ادامه دارند و بعد قطع می‌شوند و همراهشان روایت یازدهم پیش می‌آید و آن، شرح برخورد و روابط خواننده و دختری است که از قضا او هم برای خریدن کتاب اگر شبی از شب‌های زمستان مسافریبه کتاب‌فروشی سر زده و درگیر این سلسله‌اتفاق­های عجیب ناشی از چاپ و پخش اشتباه کتاب شده است.

از ویژگی‌های رمان کالوینو، حضور او در متن و مخاطب قرار دادن خواننده است؛ این چنین خواننده را در جایگاهی قرار می‌دهد که متن را از پیش اندیشیده شده ببیند. «درست در لحظه‌ای که شروع کرده‌ای به علاقه‌مند شدن به قصه، نویسنده خود را موظف می‌داند که یکی از آن تردستی‌های مقبولی را که در نوشته‌های امروزی رسم است، برایت رو کند.»[3] او از قطعیت می‌گریزد؛ به خرده‌روایت‌ها روی می‌آورد و کلان‌روایت‌ها را رها می‌کند؛ نفی راوی دانای کلی که بخواهد خدای قادر متن باشد و افتادن به ورطه‌ی عدم قطعیت و نسبی‌گرایی . درگیر شدن در امر تصادف در بدنه‌ی رخدادهای اساسی روایت. کالوینو در این کتاب، در کنار استفاده‌اش از تکنیک و فرم و در اثری با چنین ساختار چندوجهی، نگاه نقادانه‌ی خودآگاهی را در بستر داستان می‌نشاند و خواننده را با آن درگیر می‌کند.

بهرحال بهتر است خودمان را به دست کالوینو بسپاریم تا به ما نشان دهد که هیچ قدرتی نمی‌تواند لذت خواندن را از خواننده بگیرد. «که این همان محدودیتی است که حتی حاضر به‌یراق‌ترین پلیس‌ها هم موفق به گذشتن از مرز آن نشده‌اند.»[4]

اگر شبی از شب های زمستان مسافری

نویسنده: ایتالو کالوینو ناشر: آگه قطع: شمیز,رقعی نوع جلد: شمیز قیمت: ناموجود

[1]. اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری، ایتالو کالوینو، ترجمه لیلی گلستان، نشر آگه

[2]. همان

[3]. همان

[4]. همان