فیلم سازی به‌مثابه‌ی تجارت

معرفی نمایشنامه‌ی از تو برکت نوشته‌ی دیوید ممت

سحر اسدیان

دوشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۳

(8 نفر) 4.9

نمایش از تو برکت ۱۹۸۸ با بازی جو مانتگنا رون سیلور و مدونا لوئیز چیکونی
نمایش از تو برکت (۲۰۱۶) به کارگردانی الویا یان در تئاتر روزلین پکربرگ

از تو برکت یک نمایشنامه در باب سینما از دیوید ممت است که در سال 1988 در سه صحنه به رشته‌ی تحریر درآمده است. این نمایشنامه به تحلیل انتقادی صنعت سینما در آمریکا می‌پردازد. دیوید ممت در این نمایشنامه دست بر یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های یک هنرمند می‌گذارد: هنر یا ثروت! او با خلق کاراکترهایی که دغدغه‌های متفاوتی نسبت به یکدیگر دارند، و اساساً جهان فکری‌شان شبیه به هم نیست، این مسئله را در قالب یک درام کمدی-تراژیک برای ما به تصویر می‌کشد. از تو برکت سینمای تجاری آمریکا را به‌شکلی هوشمندانه به چالش می‌کشد، چالشی از خواستن‌ها و نخواستن‌ها. چالشی از انتخاب بین تجارت و هنر.

تو این شغل مردم یعنی همه‌چیز

صحنه‌ی اول این نمایشنامه با نشان دادن دفتر کار بابی گولد، تهیه‌کننده‌ی هالیوود، آغاز می‌شود. فاکس، دوست قدیمی او، سعی دارد تا گولد را برای تهیه کنندگی فیلمی تجاری راضی کند. گولد کاراکتری است که دوست دارد در کار خود دغدغه‌مند باشد، اما در انجام این عمل منفعل است.در همین زمان، کتابی تحت عنوان (پل، یا تابش رادیو اکتیو و نیمه عمرِ اجتماع) به دست گولد می‌رسد تا برای ساخت اقتباس سینمایی از آن کتاب را بخواند.

گولدبله. هیچ‌کس قصدی برای فیلم کردن کتاب نداره، ولی ما می‌خونیمش، برای رعایت ادب. آیا این معنیش اینه که ما فاسدیم؟ نه. این فقط تجارته... راه‌ورسمش اینه، متوجهی؟
کارنفکرکنم.
گولدیه بیزینس. از صفر تا صد.
کارنولی اگه یه چیزی توی کتاب باشه؟
گولدتوی کتاب؟
کارنبله. (مکث.)

کارن زن جوان بیست‌وچندساله و منشی دفتر بابی گولد است. نگاه او به هنر برخلاف گولد و فاکس نگاهی آرمانی است. او سعی می‌کند تا گولد را راضی کند که به‌جای یک فیلم تجاری اقتباسی از این کتاب شرقی را شروع کند. گولد و فاکس با هم روی رابطه‌ی با کارن شرط بسته‌اند. فاکس بر این نظر است که گولد نمی‌تواند رابطه‌ی عاشقانه‌ای با کارن شروع کند، اما در عصر همان روز و در صحنه‌ی دوم ما کارن را در خانه‌ی گولد می بینیم. در‌حالی‌که آن دو مشغول خواندن کتاب رادیو‌اکتیو هستند. کارن کتاب را برای گولد می‌خواند و او را ترغیب می‌کند تا فیلمی براساس آن بسازد. کارن به‌شکلی شیفته‌ی این کتاب شده است. اما گولد همچنان به حرف‌های او واکنش مثبتی نشان نمی‌دهد.

گولدکسانی که قدرت کمتری بهشون می‌رسه، می‌رن سمت فکر و خیال، فکر می‌کنن فقط اون‌ها هستن که همچین ایده‌هایی دارن، ایده‌های ناب، و چه می‌دونم همین چیزها، حالا هرچی. کار خوب، کاری که امیدوارم بتونم انجامش بدم... انتخاب کردن از بین اون چیزهاییه که عامه‌ی مردم برای دیدنش می آن. فایده ش چیه اگه نیان؟ می فهمی؟ (مکث.) کار من اینه. گفتی یه شکل خاص از شجاعت هست که معناش به آغوش کشیدن حقیقته؟ (مکث.) بفرما، این هم حقیقت. همینه.
کارنچرا این‌طور...(مکث.) کار تو ساختن فیلم‌هاییه که مردم برای دیدنش می آن.
گولددرسته.
کارنچرا فکر می کنی برای دیدن این یکی نمی آن؟ (مکث.) تا حالا اشتباه نکردی؟ می فهمی من چی دارم می گم؟ فقط چون فکر می کنی این "زیادی خوب"...

فیلم یه کالاست

کارن به‌نحوی به‌‌‌جای اغواگری جنسی، به درون قلبِ گولد نفوذ می‌کند و حضور خود را در آن شب، برای گولد نشانه‌ای از طرف خدا برای تغییر در زندگی او می‌داند. و از او نیز می‌خواهد که به این تغییرات تن دهد.

کارنولی تصادفی نبود که من اومدم این‌جا. بعضی وقت‌ها این از پیش برامون مقدر شده. می‌گیم "یه نشونه بفرست" و وقتی برامون پیش می‌آد اون‌وقت تازه می‌فهمیم که ما خودمون اون نشونه بودیم. و جواب‌ها رو پیدا می‌کنیم. توی کتاب هم...

در صحنه‌ی سوم، فاکس و گولد را در دفتر گولد می‌بینیم. گولد تحت‌تأثير حرف‌های کارن قرار گرفته و برای ساخت اقتباسی از این کتاب مصمم گشته است. فاکس از این اتفاق و صحبت‌های گولد عصبانی می‌شود و سعی دارد تا با حرف‌هایش نظر او را در‌این‌باره تغییر دهد.

فاکساین‌که تمام تلاشتو بکنی فیلمی بسازی که هیچ‌کس نبیندش. دیوونه شدی؟ چه مرگت شده تو...؟ اصلاً کتابه رو خوندی؟
گولدتو خوندی؟
فاکسمن اون خلاصه رو خوندم. چی از من می‌خوای تو؟ خون بریزم براش؟

دیالوگ‌های پینگ‌پنگی، واکنش‌های سریع و شخصیت‌پردازی جذاب ممت در این نمایشنامه باعث شده تا در انتهای اثر با پایان‌بندی جذابی مواجه شویم. فاکس در گفت‌وگوی خود با گولد سعی می‌کند تا با نشان دادن تصویر اغواگرایانه و جاه‌طلبی از کارن به گولد ثابت کند که تحت‌تأثیر احساساتی زودگذر تصمیم به انجام این کار گرفته و قصد دارد او را از ساخت این فیلم منصرف کند.

فاکسهمه دنبال قدرتن. ما قدرتو چطور به دست می آریم؟ کار. اون ها چطور به دست می آرن؟ با عشوه. خلاص. می‌خوای بگی اون فرق می‌کنه؟ هیچ‌کس فرق نمی‌کنه. من هم فرق ندارم با بقیه، تو هم نداری، اون چرا فرق داشته باشه؟ زنیکه‌ دنبال قدرته.

اندکی در باب اجرا

این نمایش با عنوان اصلی Speed-the-plow در تاریخ ۳ مه ۱۹۸۸ در تئاتر رویال برادوی به کارگردانی تئاتر مرکز لینکن افتتاح شد و تا تاریخ ۳۱ دسامبر ۱۹۸۸ ادامه داشت و در مجموع ۲۷۹ اجرا به روی صحنه رفت. بازیگران این نمایش شامل جو مانتگنا، رون سیلور و مدونا بودند. این نمایش برای دریافت جایزه‌ی تونی در بخش بهترین نمایش و بهترین کارگردانی نمایش توسط گرگوری موشر، نامزد شد. رون سیلور جایزه‌ی تونی را برای بهترین بازیگر مرد این نمایش دریافت کرد.

این نمایش بارها در مناطق و کشورهای مختلف نیز به اجرا رفته است. در سال ۱۹۸۹، این اثر در تئاتر ملی لندن به کارگردانی گرگوری موشر و بازی کالین استینتون، آلفرد مولینا و ربکا پیجین به روی صحنه رفت. همچنین در سال ۲۰۰۰ در تئاتر نیو آمباسادورز و در سال ۲۰۰۸ در تئاتر اولدویک تجدید حیات یافت. و مجدد در سال ۲۰۱۴ در وست اند در تئاتر پلی هاوس اجرا شد.

در سال ۲۰۱۶، یک تولید توسط شرکت تئاتر سیدنی در تئاتر روزلین پکربرگ برگزار شد. این نمایش به کارگردانی اندرو آپتون بود. در تئاتر ۲۰۱۷ نیز این نمایش توسط تئاتر معاصر دیونیسوس در تئاتر لیرک آکادمی هنرهای نمایشی هنگ کنک تولید شد. کارگردانی این نمایش بر عهده‌ی الویا یان بود. و برای اولین بار این نمایش به زبان چینی ترجمه و به زبان کانتونی اجرا شد.

اندکی در باب دیوید ممت

دیوید ممت زاده‌ی ۳۰ نوامبر ۱۹۴۷ نمایشنامه‌نویس، فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان آمریکایی اهل فلوسمور در حومه‌ی جنوبی شهر شیکاگو بود. ممت به معبد خدایان نمایشنامه‌نویس این قرن تعلق دارد. هیچ نمایشنامه‌نویس آمریکایی دیگری به‌جز تنسی ویلیامز با این وسعت جلو نرفته است. نخستین نمایشنامه‌اش را به نام قایق در سال ۱۹۷۰ نوشت. در سال ۱۹۷۱ ممت شروع به تدریس بازیگری در دانشگاه گودار کرد. در سال ۱۹۷۲ ضمن نگارش نمایشنامه‌ی انواع اردک، همراه ویلیام اچ میسی، گروه تئاتری سنت نیکلاس را تأسیس کرد. ممت موفق به دریافت جایزه‌ی پولیتزر برای نویسندگی نمایشنامه‌ی گلن گری گلن راس در ۱۹۸۲ و فیلم‌نامه‌ی فیلم سریع‌تر شخم بزن (از تو برکت) شده است. از نمایشنامه‌های مطرح او می‌توان به دریاچه‌ی پیما، زندگی در تئاتر، انحراف جنسی در شیکاگو، بوفالوی آمریکایی، اولئانا، جولی، گاه دلتنگی و نوشته‌ی رمزی اشاره کرد.

دیوید ممت David Mamet

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

یگانه‌وحشی

یگانه‌وحشی

معرفی نمایشنامه آیلف کوچولو نوشته‌ی هنریک ایبسن

خاطرات در گرو زمان

خاطرات در گرو زمان

معرفی نمایشنامه‌ی زمان و مکان هفت در نوشته‌ی بوتو اشتراوس

پس برنده کیست؟

پس برنده کیست؟

معرفی نمایشنامه‌ی الیزابت دوم نوشته‌ی توماس برنهارت

کتاب های پیشنهادی