موج پوز خندی که کلاس را در بر گرفت ظاهراً پسرک را خجالت زده کرد، ولی در واقع خجالت تام بیشتر ناشی از ترسِ آمیخته با احترامی بود که او نسبت به دلبر ناشناس خود احساس میکرد، و لذت هراس آلودی که در اقبال بلند خود میدید. تام بر انتهای نیمکت چوب کاج نشست و دخترک با یک چرخشِ سر خودش را از او کنار کشید. سقلمهها و چشمک زدنها و نجواها سر تا سر کلاس را در نوردید، ولی تام بی حرکت نشست و دستهایش را روی میز کوتاه و درازجلویش گذاشت و وانمود کرد کتابش را میخواند.
صفحه 94
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مقالات پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی
دیدگاه خود را با ما به اشتراک بزارید