کتاب سرگذشت هکلبری فین

نویسنده: مارک تواین

شاکی شدن بابا از قاضی تچر و تصمیم گرفتن هک به فرار و اقتصاد سیاسی و بدمستی بابا

بله، چیزی نگذشت که بابام دوباره راه افتاد رفت دادگاه شکایت کرد که پول را از دست قاضی تچر در بیاورد و یقه مرا هم گرفت که چرا مدرسه می‌روی. یکی دو بار گیرم انداخت و کتکم زد، ولی من دست از مدرسه رفتن بر نداشتم و بیشتر وقت‌ها که به من حمله می‌کرد یا جاخالی می‌دادم یا در می‌رفتم و او هم به گرد من نمی‌رسید. قبل از آن زیاد علاقه‌ای به مدرسه رفتن نداشتم، اما حالا گمانم از لج او می‌رفتم. جریان دادگاه خیلی کند بود ـ مثل این بود که اصلا خیال ندارند کار را راه بیندازند؛ من هم هر از چندی دو سه دلار از قاضی تچر می‌گرفتم می‌دادم به بابام که شلاقم نزند. هر بار که پول به دستش می‌رسید می‌رفت مست می‌کرد، هر بار هـم که مست می‌کرد تو شهر عربده می‌کشید، هر بار هم که عربده می‌کشید می‌افتاد زندان. کارش همین بود ـ ایـن جور کارها رشته تخصصی بابام بود.

صفحه ۶۰

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب سرگذشت هکلبری فین

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

جنون انسان

مروری بر کتاب در دفاع از فهم نوشته‌ی آلبر کامو

دیگریِ دروغین، دیگریِ راستین

مروری بر نمایشنامه‌ی آی بی‌کلاه، آی باکلاه نوشته‌ی غلامحسین ساعدی

ویران‌شهر اورول یا واقعیت امروز؟

مروری بر کتاب ۱۹۸۴ نوشته‌ی جورج اورول

کتاب های پیشنهادی