کتاب کوری | نشر مروارید

نویسنده: ژوزه ساراماگو

صدای انفجار سربازها را نیمه برهنه از چادر بیرون کشید. سربازها از یکان ویژه حفاظت بودند که وظیفه حفاظت از تیمارستان را به عهده آنها گذاشتند. گروهبان فورا حاضر شد. اینجا چه خبر شده، سرباز با ترس و لرز جواب داد یک کور، یک کور، کو، کجاست، آنجاست با قنداق تفنگ به دروازه اشاره کرد، من چیزی نمی‌بینم، آنجا بود، خودم دیدم. سربازها آماده بودند و به خط شدند. تفنگ‌هاشان مسلح بود. گروهبان دستور داد نورافکن‌ها را روشن کنید. یکی از سربازها رفت بالای کفی و چند ثانیه بعد نور خیره‌کننده‌ای دروازه ساختمان و محوطه جلوی آن را روشن کرد. اینجا که کسی نیست حیف نان. چند تا فحش آبدار هم آماده کرده بود که ناگهان چشمش افتاد به مایع سیاهی که زیر نور تند از زیر دروازه بیرون می‌زد. گفت تمامش کردی.

صفحه 94

افزودن به پاکت خرید 150,000 تومان

کتاب کوری | نشر مروارید

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

قهرمان حاضر در صحنه؛ نیمه عریان و مُرده

مروری بر کتاب مرگ و مرگ کینکاس نوشته‌ی ژرژه آمادو

کمی از خودت بگو

مروری بر کتاب تغییر اثر مو یان

قسم به زیتون، قسم به انجیر

نگاهی به کتاب مردی که گورش گم شد از حافظ خیاوی

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 150,000 تومان