کتاب سال بلوا

نویسنده: عباس معروفی

بی آن‌که بتواند آرامشش را حفظ کند، چنان سخت بغلم کرد که احساس کردم دارم توی دست‌هاش خرد می‌شوم. لب‌هاش بوی خاک می‌داد، موهاش بوی خاک می‌داد، و تنش بوی خاک می‌داد. انگار خاک بود و در آن تاریکی احساس می‌کردم مرده‌ام و خاک مطبوع همه اندامم را پوشانده است، بی‌آن‌که بتوانم یا بخواهم که تکان بخورم، تسلیم آن خاکی شدم که انگار از وجود خودم بود، بارها در آن مرده بودم، کوزه‌گری مرا ساخته بود و در من روح دمیده بود، با خاکی باران‌‌خورده و دلچسب. من چقدر او را می‌شناختم؟ شاید هزار سال. و چرا برای داشتن او باید به زمین و زمان التماس می‌کردم؟

صفحه ۱۹۸


مروری بر کتاب سال بلوا نوشته عباس معروفی را در آوانگارد بخوانید.

افزودن به پاکت خرید 175,000 تومان

کتاب سال بلوا

  • نام کتاب: سال بلوا
  • ناشر : ققنوس
  • تعداد صفحات: 343
  • شابک: 9789643113742
  • شماره چاپ: 37
  • سال چاپ: 1402
  • موجودی : 2 عدد
  • نوع جلد: شمیز
  • دسته بندی: داستان فارسی
  • امتیاز:
    (1 نفر)

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

مرگ روشن‌فکر، دیوانگی است

مروری بر کتاب سمفونی مردگان نوشته‌ی عباس معروفی

پس از گذشت سال‌ها از رابطه چه می‌ماند؟

مروری بر کتاب دریاروندگان جزیره‌ی آبی‌تر نوشته‌ی عباس معروفی

سالِ خون

مروری بر کتاب سال بلوا نوشته‌ی عباس معروفی

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 175,000 تومان