کتاب دختری كه رهایش كردی | نشر جامی,مصدق
نویسنده: جوجو مویز
«بهترین مرده. بیشیله پیله است، بهت توجه و مراقبت میکنه. موقع شام قوی و محکم میاد تا اینکه متوجه میشی تو هم دوستش داری. و بعد ازت دور میشه. احساسات زنهای نیازمند و آسیبپذیر رو نمیبینه و قلبشون رو میشکنه. یعنی تو رو.» مواخم کرد. «ولی با این حال تعجب میکنم. واقعا فکر نمیکردم اینجوری باشه.»
لیو به لیوانش زل زد. بعد، کمی با حالت تدافعی گفت: «شاید یه کم راجع به دیوید صحبت کرده باشم. وقتی داشتم نقاشی رو نشونش میدادم.»
چشمهای مو گشاد شد و بعد به سمت اسان نگریست.
«خب، فکر کردم میتونم راجع به همه چیز رو راست باشم. پل میدونه من از کجا اومدم. فکر کردم باهاش مشکلی نداره.»
میتوانست صدای مو را بشنود» خیلی حساسی. «خودش گفت که مشکلی نداره.»
مو بلند شد و سراغ ظرف نان رفت. دستش را داخل آن کرد و یه تکه نان برداشت، آن را نصف کرد و لقمهای خورد. «لیو نمیشه درباره باقی مردا صاف و صادق باشی. هیچ مردی دوست نداره بشنوه که مرد قبلی چقدر عالی بوده، حتی اگه اون یکی مرده باشه...»
«نمیتونم وانمود کنم که دیوید جزئی از گذشتم نیست.»
صفحه 243
- نام کتاب: دختری كه رهایش كردی | نشر جامی,مصدق
- مترجم: شیدا رضایی
- ناشر : جامی,مصدق
- تعداد صفحات: 464
- شابک: 9786007436653
- شماره چاپ: 2
- سال چاپ: 1397
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان انگلیسی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
وقتی کتابها میسوزند
مروری بر کتاب فارنهایت ۴۵۱ نوشتهی ری بردبری
ویرانشهر اورول یا واقعیت امروز؟
مروری بر کتاب ۱۹۸۴ نوشتهی جورج اورول
حرفت را بزن ولی با مردم راه بیا
معرفی کوتاه کتاب کودک حرفت را بزن ولی با مردم راه بیا نوشتهی اسکات کوپر
کتاب های پیشنهادی