کتاب حفره ها
نویسنده: گروس عبدالملكیان
دیوانگی
پنهانت می کنم پشتِ پرده ها
زیرِ پوست
در کلمه
در دهان
پدیدار می شوی در ندیدارها
دست بر دهانت می گذارم
و پنهانت می کنم در مرگ
تابوت را می بندم
و تاریکیِ تو را
از تاریکی ی جهان جدا می کنم
خودم را می زنم به آن راه
که تو نیستی
ریشم بلند می شود
بلند می شوم
خودم را می زنم به بیداری
به خواب
که سخت است
نبضت مدام بگوید:
چرا؟
چرا؟
چرا؟
چرا؟
چرا؟
چرا؟
خودم را می زنم به خیابان های
شب های
سیگارهای
های های منی که از خلا پُر بود…
همین طور برای خودم می خندم
همین طور برای خودش اشک می آید
همین طورهاست
که دیوانگی پیراهن کلمه اش را پاره می کند
و گورت را می کند
می کند
می کند
می کند
می کند
می کند…
آب بیرون می زند
صفحه22
مطالب پیشنهادی
از انزوا رها
مروری بر کتاب کیم جییونگ متولد 1982 نوشتهی چو نامجو و مصاحبه با فروزان صاعدی مترجم کتاب
آن روی نازیبای دنیای قشنگ نو
مروری بر کتاب دنیای قشنگ نو نوشتهی آلدوس هاکسلی
پادشاه ژانر وحشت
استیون کینگ: مروری بر زندگی و آثار
کتاب های پیشنهادی