کتاب آینه های دردار
نویسنده: هوشنگ گلشیری
از خواب بیدار شده و نشده صدای زنگها را شنیدیم، انگار هنوز خواب بودیم. نه، همان صدای آشنای زنگوله بود که زنجیروار میزد. آن روزها همیشه از آن سوی شالیها میآمدند، تا میرسیدند زیر پنجره آدم و مدتی، انگار فقط برای تو بزنند، زیر پنجره میایستادند و میزدند و بعد میرفتند و همچنان زنجیروار زنگولههاشان صدا میکرد.
حتی وقتی از پنجره یا مهتابی خم شدیم و نگاه کردیم باورمان نشد. قطار شتر بود. بیست، نه، بیست و پنج شتر بود با همان گردنها و لفج و لبهای کف کرده. خیلی از ماها از پلهها پایین دویدند و درها را باز کردند و به رایالعین دیدند که واقعا آمدهاند و حالا دارند چیزی را لفلف میخورند و گاهی خرناسهای میکشند و سر تکان میدهند تا صدای سه یا چهار تک زنگ بلندتر و کمفاصلهتر، مثل گرهی بر یک طناب، زنجیره مداوم و یکنواخت را قطع کند و وصل کند.
- نام کتاب: آینه های دردار
- ناشر : نیلوفر
- تعداد صفحات: 158
- شابک: 9789644481062
- شماره چاپ: 9
- سال چاپ: 1402
- موجودی : 2 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان فارسی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
مهاجرت، کندهشدن از جا، جا کَن شدگی
آینههای دردار اثر هوشنگ گلشیری
ای کاش من هم یک کاکتوس بودم؛ راحت و بیمسئولیت!
مروری بر کتاب شطرنج با ماشین قیامت نوشتهی حبیب احمدزاده
هجرت رفتن است
آن که هجرت میکند، همیشه دارد پشت سرش را نگاه میکند. به همین خاطر است که لغت هجرت، معنای دوری و فراق دارد.
کتاب های پیشنهادی