
در سالهای اخیر اهمیت رابطه شخصی و انسانی در آموزش و پرورش نادیده گرفته شده است و بیشتر برای روشها، آزمونهای عینی و طبقهبندی دانشآموزان اهمیت قائل میشوند. متاسفانه معلمان (تا حدی تحتتاثیر روانپزشکی سنتی) روش همدلی و رابطه عاطفی با دانشآموزان را یاد نمیگیرند، بلکه فقط به صورت ناظری بیطرف با موضوع دانشآموز برخورد میکنند. برعکس، من با مثال آموزش نشان میدهدم که یاد دادن و یاد گرفتن باید به صورت تجربهای کاملا شخصی برای دانشآموز درآید. مثلا، معلم باید همیشه هنگام رهنمود به کودک به او خطاب کند: «من از تو میخواهم چنین و چنان کنی» و هرگز نباید بگوید: «ما باید چنین و چنان کنیم» یا «تو باید چنین و چنان کنی.» توانایی کودک برای یک زندگی کامیاب و خشنود به یک رشته همدلیها یا رابطه عاطفی شخصی با افراد مسوولیتپذیر بستگی دارد و مهمترین افراد برای ایجاد این رابطه با دانشآموز، معلمان هستند.
صفحه 340
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مقالات پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی
دیدگاه خود را با ما به اشتراک بزارید