قول

نویسنده: فریدریش دورنمات

پلیس‌ها داشتند آماده می‌شدند. منتظر حمله‌ی جمعیت بودند که ناآرام‌تر می‌شد، اما آنها هم مثل مگن‌دورفی‌ها نمی‌دانستند چه کار باید بکنند. معمولاً فعالیت‌شان یا در خدمت نظم عمومی بود، یا عملیات فردی؛ اما اینجا در مقابل چیزی ناشناخته قرار گرفته بودند. اما روستایی‌ها دوباره بی‌حرکت ایستادند، آرام‌تر شدند. دادستان همراه با رییس شورای ده و ماتئی از هیر شن آمدند بیرون. ورودی هیرشن پله‌های سنگی بود با نرده‌های آهنی. رییس شورای ده اعلام کرد:«مگن دورفی‌ها، خواهش می‌کنم به گفته‌های آقای دادستان بورکهارد توجه کنید.»

صفحه 45

قول

سفارش خود را از ۱۴ فروردین می‌توانید ثبت کنید

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

سختیِ پای‌بندی به یک قول

مروری بر کتاب قول نوشته‌ی فریدریش دورنمات

چه چیزی اگنس را کشت؟

مروری بر کتاب اگنس نوشته‌ی پتر اشتام

عشق در قلبِ مردگانِ تنها

مروری بر کتاب اول عاشقی نوشته‌ی یودیت هرمان

کتاب های پیشنهادی

سفارش خود را از ۱۴ فروردین می‌توانید ثبت کنید