- خوب گوش کن. پدرت باز هم هر چهارشنبه آنجا خواهد آمد که تو را ببیند. فقط... نمیدانم چطور بهت بگویم... پدر تو یک هنرمند است. و هیچوقت به سر و وضع خودش توجه ندارد و مادموازل میگفت که حالا وضعش بدتر از همیشه شده... و به کلی دست از خودش کشیده است... اگر در کوچه «دهدام» بودی هیچ اهمیتی نداشت... اما در این مدرسه با آن پدر و مادرها که همه با اتومبیلهای بزرگ دنبال پسرهاشان میآیند، من خیلی نگرانم و میترسم که آبروی تو برود... اینطور نیست؟ تو بعد از این پیش دیگران او را «آقا» صدا کن.
صفحه 111
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مقالات پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی
دیدگاه خود را با ما به اشتراک بزارید