زوسیمف، که شب را در اتاقِ نشیمنِ پراسکوویا پاولونا گذارنده بود، رازومیخین را در حالتی یافت که به این شکل با خودش در گفتگو بود. عازمِ خانه بود، اما پیش از رفتن میخواست سری به بیماریش بزند. رازومیخن گفت که راسکولنیکف در خوابِ عمیق است. زوسیمف دستور داد بیدارش نکنند و قول داد حدودِ ساعتِ یازده برگردد و اضافه کرد:«البته اگر هنوز در خانه باشد. آخر چهطور انتظار دارید مریضی را معالجه کنم که به دستوراتم عمل نکند؟ حالا اگر میدانی بگو ببینم: او پیش آنها میرود یا آنها میرود یا آنها به اینجا میآیند؟»
صفحه 283
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مقالات پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی
دیدگاه خود را با ما به اشتراک بزارید