ترانه ایزا
نویسنده: ماگدا سابو
ماشینی بیرون جلوی در استاده بود. آنتال او را تا ماشین مشایعت کرد. کمی طول کشید تا متوجه شود دکرهماهنگ کرده او را با ماشین خودش به خانه برسانند. وحشتزده سرتکان داد٬ نه٬ امکان ندارد٬ حرفش را هم نزنید. درک نمیکرد که چطور ممکن است دراين وضعیت سوار ماشین شود و اورا به خانه برسانند٬ انگار که مراسم عروسی باشد. ترجیح میداد از وسط دارودرخت پارک میان بربزند و برود سمت ریلها و بعد سوارتراموا بشود و به خانه برگردد؛ یا اصلا چرا این کاررا بکند؟ پیاده میرفت. دوست داشت راه برود٬ حرکتی به خودش بدهد. آنتال به عقب نگاه کرد ومدتی خیره شد به اتاقک دربان که شنل دربان آنجا به قلابی آویزان بود. انگار میخواست شنل را تنش کند و او را تا خانه همراهی کند.
صفحه ۳۱
- مترجم: نگار شاطریان
- ناشر : بیدگل
- تعداد صفحات: 521
- شابک: 9786226863384
- شماره چاپ: 3
- سال چاپ: 1400
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: گالینگور
- دسته بندی: داستان مجارستانی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی

لن ریکس: ماگدا سابو حتی وقتی دلمان را به درد میآورد، عمیقاً اعتقاد و اعتماد ما را به خودش جلب میکند
مصاحبه با لن ریکس، مترجم انگلیسی آثار ماگدا سابو

شاعر نفرینشده
مروری بر نمایشنامهی دکتر فاستوس نوشتهی کریستوفر مارلو

رماننویسی که هراس میآفریند!
مروری بر فال خون نوشتهی داوود غفارزادگان
کتاب های پیشنهادی

