کتاب بیلی باتگیت

نویسنده: ادگار لارنس دکتروف

تا چند روز بعد دست از پا خطا نمی‌کردم و نهایت همکاری را با مقامات انتظامی نشان می‌دادم. حتی مدرسه هم می‌رفتم. یک شب نشستم مشق هام را بنویسم که دیدم مادرم سرش را از روی میز لیوان هاش برداشت. توی این لیوان ها به جای آب داغ آتش بود، که جز مراسم عزاداری‌اش بود، معنی اش این بود که عناصر زندگی استحاله  پیدا می‌کنند. تو یک لیوان آب میریزی،آن‌وقت اجی مجی لاترجی آب تبدیل می‌شود به شمع روشن.

صفحه ۸۳

افزودن به پاکت خرید 235,000 تومان

کتاب بیلی باتگیت

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

اگر پنجره را نمی‌بستم، عمر طولانی تری داشتم

مروری بر کتاب غریبه عجیب نوشته‌ی مارک تواین

همچون که دراز کشیده بودم و می‌مردم

نگاهی به کتاب گور به گور نوشته‌ی ویلیام فاکنر

افیون افسانه

مروری بر کتاب افسانه دولت نوشته‌ی ارنست کاسیرر

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 235,000 تومان