سالهای دههی 1920 آلمان سالهای پرجوشوخروشیاند. هر روز و هر سال آن دههی عجیبوغریب آبستن یک قصه برای نوشتن، یک منظره برای عکس گرفتن، یک موتیف برای موسیقی شدن و یک آدم برای نقاشی شدن بود. هر روزِ آلمان دههی 1920 بی اغراق چیزی برای عرضه داشت. مردمی که با تحقیر از جنگ جهانی اول خارج شده بودند در کنار یکدیگر داشتند یکی از پرماجراترین دورههای تاریخ کشورشان را رقم میزدند. دههی 1920 نسل بزرگی از هنرمندان را برای آلمان متولد کرد، به بلوغ رساند و درخشیدنشان را به جهان نشان داد. ارنست کرویدر در همین اثنی بالنده شد؛ نویسندهای که با کتاب عجیبوغریبش، یعنی کتاب انجمن زیرشیروانی، به یادش میآوریم.
لامکان، لازمان
در انجمن زیرشیروانی ما مطمئنیم که اینجا آلمان است، اما همگی متحد شدهاند تا به ما القا کنند در لامکان و لازمانی هستیم و این انجمن عجیبوغریب را باید مدام با رویکردهای خاصشان در این بیاطلاعی دنبال کنیم. شاید دههی 1920 باشد. این گروه عجیب قطعاً باید ربطی به آن زمانهی عجیب داشته باشد. آدمهای غیرعادی این انجمن در زیرشیروانی خانهای دور همدیگر جمع میشوند. اینان میخواهند که طغیان کنند. طغیان علیه چه؟ علیه همان چیزی که باید نامش را «پوچی» خطاب کرد. نمیدانیم چرا الآن در لامکان و لازمان به سر میبریم. هرچه که هست عمدی در کار است و باید سر از این تعمد درآوریم.
برتولت و ویلهلم
صحنهی آغازین کتاب با ملاقات دو دوست شروع میشود. برتولت، راوی و قهرمان کتاب، با دوستش، ویلهلم، ملاقات میکند. از بادی امر، از لحظهای که برتولد به ما میگوید کسی او را با نام کوچکش صدا زده، متوجه غیرعادی بودن فضای قصه میشویم. برتولت و ویلهم با هم به خانهای میروند و در زیرشیروانیاش مستقر میشوند. حالاست که اوضاع پیچیدهتر هم میشود، چون دیگرانی نیز هستند که بهاندازهی اینان غیرعادی باشند و عاصی از زمانهشان. ویژگی بارز تمامی مردان این انجمن عاصیبودنشان از زمانهشان است. از میان گفتوگوها به این نتیجه میرسیم که شور و حرارت دههی 1920 این افراد را هم درگیر خود کرده است و آنچنان مثل دههی 1940 آلمانیهای کرختی نیستند. احتمالاً تا الآن باید متوجه شده باشید که این مردان غیرعادی هرچه که باشند ازشان قرار نیست خلافی سر بزند. این انجمن آنجا جالبتر میشود که وارد گفتوگو میشوند. اما موضوع گفتوگویشان چیست؟ «رئالیسم ملانکولیک».
رمانتیسیسم اسلحه است
“... «تو ادبیات معاصر یه جدیتِ آزاردهنده، یه رقّت گنگ و سنگین، یه تلخی دلهرهآور، یه قساوت مهلک وجود داره. اصل مطلب همینه! کسی با این به اصطلاح جدیتِ زمانه سراغ من نیاد. قبول دارم که این روزها هم خیلی مشکلات داریم، ولی مثلاً تو زمانهی بهتر هم باز از وحشت قبرستون و سیاهی زمستون نوشته نشده؟...”
اینها صحبتهای والدمار در صفحهی 37 کتاباند. والدمار رئیس انجمن است. او در همین ابتدای امر بهنوعی مانیفستش را پرسوزوگداز میخواند. در واقع، مانیفست والدمار همان چیزی است که کرویدر در پیاش است. مانیفست والدمار/کرویدر برعلیه «رئالیسم ملانکولیک» است. این «رئالیسم ملانکولیک» چیست؟ زیرشاخهای است از مکتب رئالیسم ادبی که تمرکزش بر سویههای تراژیک زندگی است. این زیرشاخه توأمان با تصویر کردن واقعیت به سراغ روحیات کاراکترهایش رفته و آنها را در فضایی تیرهوتار نشان میدهد. اما چرا نوک تیز پیکان بهسمت نه رئالیسم که رئالیسم ملانکولیک است؟ پاسخ را باید در بیرون از متن جست. رمان انجمن زیرشیروانی در 1946 منتشر شد، درست یک سال پساز پایان جنگ. صحیح که تخمین زدیم لازمان داستان دههی 1920 است، اما باید توجه داشت که تعمد در نداشتن زمان دقیقاً در همینجا شکل میگیرد. کتاب انجمن زیرشیروانی در واقع یک وارث است. کرویدر در واقع با انجمن زیرشیروانی نشان میدهد که وارث خلف کسانی همچون یوزف روت، برادران مان، هرمان بروخ، آرتور شنیتسلر، روبرت موزیل و اشتفان تسوایک است. حمله بهسمت رئالیسم ملانکولیک دقیقاً همان چیزی است که جامعهی آلمان نیازش دارد. کشوری که طی سه دههی قبل طعم دو شکست بزرگ را چسیده است قطعاً پذیرای اینچنین فضایی نمیتواند باشد. در واقع، کشور اصلاً توان این را ندارد. پرسش اخلاقی درمورد وضعیت ویرانی آلمان، بازندهی اصلی، برای بسیاری در دل رئالیسم نهفته بود. حالا که جهان تهی از معناست چگونه باید با آن برخورد کرد؟ ارنست کرویدر برخلاف جریان آب شنا میکند. پاسخ او رمانتیسمی است که تخیل را به تحرک وادارد. در جهانی که همهچیزش تهی از معناست، رئالیسم تنها میتواند توصیفکننده و نه کمککنندهی وضعیت موجود باشد. بازسازی وضع موجود نه در تلخی و فسردگی رئالیسم که در پویایی رمانتیسیسم است. مهمترین اسلحهی ارنست کرویدر رمانتیسیسم است. آیا کرویدر توانایی رویارویی با حقیت را ندارد؟ این پاسخ در نزد مردان انجمن است. اینجاست که وجود والدمار، برتولت، والنتین، کارل، ویلهلم، لودویش و اسکار معنای بسیاری پیدا میکند. آنها دقیقاً مردانیاند از جنس این روزگار که دو دهه قبل زیستهاند و در واقع هشداریاند برای آیندهی کشورشان. کشوری که در بطن این دههی پرهیاهو مستعد دور شدن از وضعیت رمانتیسیستی است. آیا آنها در این لامکان و لازمان حقیقت را نمیبینند؟ پاسخ قطعاً منفی است. مردان کتاب همه عاصی از شرایطاند. به همان اندازه که انجمن آنها میتواند در سال 1927 متولد شده باشد، به همان اندازه میتواند در 1949 ساخته شده باشد. همین است که موضوع را بغرنجتر برای نویسنده میکند. شرایط آلمان در نیمهی اول سدهی بیستم بهنحوی است که رویکردهای رئالیستی مردم برای کرویدر پاسخگوی نیاز اساسی کشور نبوده و در دو مرحله کشور صدمات سنگینی دیده است که فاشیسم بزرگترین آسیب بوده است. در شرایطی که کشور با راهحل گذشته تلاش میکند به پرسشهای تازه جواب دهد، ارنست کرویدر با گروهی غیرعادی از مردم دست به جواب دادن میزند و تلاش میکند به ریشههای آلمانیاش بازگردد.

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.