
کتاب بی پایانی نوشته بلقیس سلیمانی، به شکلی زیبا و روان، داستان پری و بهمن را روایت میکند. از زمانی که خان و خانی بوده تا امروز که آخرین بازماندهاش بهمن علاقهای به این لقب ندارد. داستان درونمایهای اجتماعی، تاریخی و معمایی دارد. با افسانهها و داستانهای مادربزرگها و دایهها آمیخته شده.
شخصیت اصلی داستان، پری عاشق اهل کرمان است و بلقیس سلیمانی نویسنده خوش ذوق کرمانی تکهکلامها و اصطلاحات زیبا و جانداری از زبان کرمانی برای روایتش استفاده کرده و شیرینی جانبخشی به داستانش داده است. او حوادث را دقیق کنار هم چیده و پری را در موقعیتهای مرموز و افسانههای هولناک قرار داده و به زیبایی حسهای متناقض او را همچون ترس، خشم، نفرت و عشق را توصیف کرده و مخاطب را با پری همراه و هممسیر میکند. بخصوص در بخش انتهایی کتاب بی پایانی که بلقیس سلیمانی شگفتزدهمان میکند.
داستان کتاب بی پایانی: از رویا تا کابوس
همه چیز از رویای بیپایان پری (پریوش)، دختروی برو رودار کرمونی شروع شد. رویای زندگی آرام در روستا و زادگاه بهمن، در کوشک به ارث رسیده به این خانزاده. تبدیل عمارت خانِ لنجان به یک اقامتگاه بومگردی تا زندگی بعد از بازنشستگیشان را در آن بگذراند. تا بتواند همه را به آن روستای قشنگ و آن عمارت پر از داستان دعوت کنند تا لنجان و لنجانی را بشناسند. آنقدر پری از این رویا برای بهمن گفت تا تبدیل کوشکِ خانبابا به اقامتگاه بومگردی رویای بهمن هم شد. بهمنی که آخرین خانِ بازمانده از تبار خانها و بیگهای لنجان است.
پری معلم بازنشسته و بهمن همسرش، مهندس بازنشسته سودای زندگی در روستای آرام و زیبای لنجان و پذیرایی از مهمانان در اقامتگاه بومگردیشان را دارند. برنامه ریختند و بیشتر دار و ندارشان را تبدیل به پول نقد کردند و راهی روستای لنجان شدند. به امید بازسازی کوشک و اخذ مجوزهای لازم برای رویایی که در میانه راه تبدیل به بزرگترین کابوس پری میشود.
روزها و ماهها در راهروی پر پیچ و خم دهداری پی مجوزها میدوند اما بروکراسیها و کاغذبازیها و دغلبازیها تمامی ندارد. چرایش را نمیدانند اما میدانند که کاسهای زیر نیمکاسه است. همه چیز شبیه یک معماست، عجیب و غریب است. جناب دهدار که فقط اسمش هست اما خودش پیدا نیست و همه کاره آقای سعادت معاون اوست که خیلی هم مرموز است. حتی شاهرخ بیگ یه لا قبای متوهم هم چوب لای چرخشان میگذارد.
اما چاره چیست. برای رسیدن به مقصودشان راهی جز همکاری با این آدمها ندارند. هر بار دوز و کلکی جدید سوار میشود تا این دو عاشق خسته میانسال عطای بومگردی را به لقایش ببخشند و جور و پلاسشان را جمع کنند و به همان آپارتمان تهران عزیمت کنند. بالاخره سنگپرانیها نتیجه میدهد. پری در میانه راه خسته میشود و به تهران برمیگردد اما بهمن رگخانیاش بالا زده؛ تا مجوز بومگردیشان را بگیرد. چند روزیست خبری از او نیست. گم میشود. پری مطمئن است بلایی سرش آمده. رویای پری رنگ کابوس میگیرد. کابوسی که شروع و پایانش لنجان است. دختروی برو رودار کرمونی وجب به وجب لنجان، از کوشکِ خانبابا تا راهداری و عمارت شاهرخ بیگ را میگردد اما اثری از معشوقش نیست.
نکند آن مردک متوهم اسکیزوفرنی که خودش را اسکندر کبیر میدانست و بهمن را به جانشینیاش انتخاب کرد؛ بلایی سر شوهرش آورده یا جناب سعادت که معاون مرموز و دغلکار راهداریست. پری باید بفهمد بهمن چه بلایی سر همسرش آمده. پی او میگردد بلکه کابوس لنجان پایان یابد دریغ از اینکه او و بهمن در کابوس بیپایانی گرفتار شدند.
از سودای بومگردی تا کابوس بروکراسی تحلیل اجتماعی کتاب بی پایانی
رویای تبدیل شده به کابوس در کتاب بی پایانی به مثابه استعارهای قدرتمند برای سرخوردگی اجتماعی و فرسایش عاملیت فردی عمل میکند. روایت با آرزویی روشن و مثبت آغاز میشود: تأسیس یک اقامتگاه بومگردی برای بازنشستگی آرام. این رویا به طور سیستماتیک تضعیف شده و در نهایت توسط نیروهای بیرونی، به ویژه بوروکراسی، کاغذبازی و فریبکاری در هم میشکند.
توصیف دقیق فضای دهداری و کاغذبازیها و دغلبازیها به موانع سیستمی اشاره دارد تا صرفاً مشکلات شخصی. این قوس روایی فراتر از یک بدشانسی صرفاً شخصی میرود و به عنوان تمثیلی قدرتمند برای چالشهای فراگیر پیگیری هر ابتکار یا رویای مهم در یک نظام اجتماعی-سیاسی عمل میکند که با ناکارآمدی، فساد و ساختارهای قدرت محلی تثبیتشده مشخص میشود. شکست یک سرمایهگذاری به ظاهر مطمئن و سودمند مانند بومگردی به دلیل این موانع سیستمی، نقدی گستردهتر بر جامعه را در کتاب بی پایانی نشان میدهد.
کتاب بی پایانی نشان میدهد که آرزوهای فردی غالباً توسط یک محیط اداری سختگیرانه، اغلب غیرمنطقی و غیرپاسخگو خفه میشوند. این امر نقد اجتماعی کتاب بی پایانی را عمیقتر میکند و یک تراژدی شخصی را به بازتابی از سرخوردگی گسترده اجتماعی و مبارزه برای عاملیت در برابر نهادی طاقتفرسا تبدیل مینماید.
لنجان شخصیت پنهان رمان بی پایانی
در کتاب بی پایانی لنجان به عنوان یک ریزجهان دقیق ساخته شده و تنشهای گستردهتر جامعه ایران و تقابل سنت و مدرنیته را بازتاب میدهد. لنجان نه تنها یک مکان، بلکه به عنوان قلمرو و شخصیتی فعال با قوانین و آداب و رسوم خاص خود به تصویر کشیده شده است. تأکید بر نقش سنت و الزامات اقلیمی و اینکه چگونه جسارت، عصیانگری و استواری مردم آن عمیقاً با روح شهر درآمیخته است، مشهود است.
تضاد اصلی کتاب بی پایانی از رویارویی شخصیتهای شهری و مدرن (پری، بهمن) با این محیط روستایی عمیقاً سنتی، بوروکراتیک و درونی متناقض (لنجان) پدید میآید. وجود کوشکهای تاریخی و خانزادهها نمادی از نفوذ پایدار ساختارهای قدرت منسوخ است. کتاب بی پایانی به طور مؤثری اصطکاک فرهنگی، اجتماعی و عملی قابل توجهی را کاوش میکند که هنگام رویارویی ایدهآلهای مدرن شهری (مانند بومگردی، کارایی و خودمختاری فردی) با سنتهای روستایی عمیقاً ریشهدار، قلمروهای قدرت محلی و رکود بوروکراتیک پدید میآید.
این پویایی به عنوان تفسیری قدرتمند بر چالشهای توسعه، تغییر اجتماعی و ادغام فرهنگی در کشوری عمل میکند که در آن ارزشهای سنتی و آرزوهای معاصر اغلب به طور ناآرامی با هم همزیستی دارند. تعارض میان رویکرد عملگرایانه و مدرن پری و روشهای تثبیتشده لنجان به محوریت اصلی کتاب بی پایانی تبدیل میشود و هزینههای روانشناختی و عملی چنین برخوردهای فرهنگی و دشواری پر کردن این شکافها را آشکار میسازد.
در بخشی از کتاب بی پایانی میخوانیم
پابرهنه قدم در کوچه میگذارد. بعد آهسته خم میشود کفشهایش را میپوشد. همان کتانیهایی که قرار بود با آنها وزن کم کند، با آنها جوان بماند و همراه بهمن جاده مالرو بین لنجان و مارون را صبح زود بروند و برگردند... نرسیده به کوشک، ناگهان زمین و آسمان و سر و رگهایش پر میشوند از قدقداس بوقلمونهای کوشک و بقیه لنجان. بعد سگها شروع میکنند و بعد خرها و گاوها و بعد شغالها و آخر سر خروسها. حتی زوزه گرگها هم قاتی میشود با چیزهای دیگر. چیزی که نمیشنود صدای آدمیزاد است که آن را هم، بعد از آن که لته سنگین در هزارساله کوشکِ بیگها را به داخل هل میدهد، میشنود. بهبه، سرکار خانم..
و آن سوتر، در گرگ و میش و مهتاب مسی، دو چشم رنگ به رنگ می بیند و دستی با انگشتر شاهرخ بیگ...
حالا که همه شکهای پری درست از آب درآمده، چارهای جز بستن چشمهایمان بر روی کابوس واقعی نمیماند. مانند خود او.
بلقیس سلیمانی کیست؟
بلقیس سلیمانی در سال ۱۳۴۲ کرمان، به دنیا آمد. این دوران اولیه زندگی در یک محیط اقلیمی خاص، غالباً به عنوان تأثیری بنیادی بر تمرکز اقلیمگرایانه او در ادبیات ذکر میشود. او تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته فلسفه در دانشگاه تهران به پایان رساند. این پیشینه آکادمیک در فلسفه بسیار حائز اهمیت است، زیرا احتمالاً زیربنای دغدغههای غالباً وجودی و درونگرایانهای است که در آثار ادبی او نفوذ کرده و بُعد فکری غنی به روایتهایش بخشیده است.

نگاهی به بهترین کتاب های بلقیس سلیمانی
فعالیت ادبی او رسماً در سال ۱۳۷۵ با انتشار داستانهای کوتاه در مجلات و روزنامههای مختلف آغاز شد. اولین مجموعه داستان کوتاه او با عنوان بازی عروس و داماد در سال ۱۳۷۸ شمسی منتشر شد و با استقبال قابل توجه منتقدان و مخاطبان روبرو گشت. از دیگر کتاب های بلقیس سلیمانی میتوان به کتابهای شام آخر در سرخ ده، روز خرگوش، من از گورانیها میترسم، سگ سالی، به هادس خوش آمدید، پیاده و کتاب جدید بلقیس سلیمانی نشان کرده اشاده کرد.
ویژگیهای سبکشناسی او از تمرکز بر جهان زنانه تا مضامین فلسفی
- تمرکز بیوقفه بر روایتهای زنانه: یکی از مشخصههای اصلی نگارش بلقیس سلیمانی، تعهد بیدریغ او به تصویر کشیدن زندگی، آرزوها و چالشهای چندوجهی زنان در جامعه ایرانی است. او این مهم را به صراحت به عنوان یک ضرورت اخلاقی و حرفهای برای نویسندگان زن، به ویژه در بستر نابرابریهای اجتماعی و قانونی پایدار، مطرح میکند.
- اقلیمگرایی و نمایش و جبر جغرافیایی: کتاب های بلقیس سلیمانی در مکانهای جغرافیایی خاصی، غالباً با الهام از استان زادگاهش کرمان، اتفاق میافتند. در این بسترها، محیط فیزیکی، آداب و رسوم محلی و ظرافتهای فرهنگی منحصربهفرد، نقشی سرنوشتساز در شکلگیری تقدیر شخصیتها و روند رویدادها ایفا میکنند. لنجان در کتاب بی پایانی نمونهای بارز از این انتخاب مضمونی و سبکی است.
- ادغام زیرلایههای تاریخی و اجتماعی-سیاسی: کتاب های بلقیس سلیمانی غالباً آکنده از پژواک رویدادهای سیاسی و تاریخی مهم، به ویژه وقایع دهه شصت است که بازتابدهنده درک عمیق و درگیری او با این دورههای تحولآفرین است.
- کاوش فلسفی مفاهیم بنیادین انسانی: سلیمانی خود ترس، مرگ و جسمانیت را به عنوان مفاهیم بنیادیای معرفی میکند که در کاوشهای ادبی او از اهمیت ویژهای برخوردارند. او به کمتوجهی نسبی به این مفاهیم در گفتمان فرهنگی شرق در مقایسه با بررسی آشکارتر آنها در اندیشه غرب اشاره میکند. این خودآگاهی، زیربنای فلسفی مناسبی را برای روایتهای او فراهم میآورد و آنها را از صرف داستانگویی به جستوجویی در وضعیت انسانی ارتقا میدهد.
جایگاه کتاب بی پایانی در کارنامه بلقیس سلیمانی
کتاب بی پایانی نشانهای مهم در مسیر ادبی بلقیس سلیمانی است که نشاندهنده تلاشی قابل توجه برای گسترش مرزهای مضمونی و سبکی اوست. او با ادغام یک عنصر پلیسی معمایی برجسته در روایتهای اقلیمگرایانه و اجتماعی تاریخی خاص خود، تحولی خلاقانه و تمایل به کاوش مسیرهای جدید داستانگویی را به نمایش میگذارد.
با وجود بازخورد متفاوت منتقدان، این رمان با استواری به کار حیاتی خود در نمایش تجربیات چندوجهی زنان و ارائه نقدی تأثیرگذار بر واقعیتهای اجتماعی و سیاسی از طریق لنز کشمکشهای فردی و هویتهای اقلیمی ریشهدار ادامه میدهد.
در پایان کتاب بی پایانی جایگاه سلیمانی را به عنوان صدایی برجسته و جسور در ادبیات معاصر ایران تثبیت میکند. او نویسندهای است که نه تنها مایل به تجربهگرایی در کار خود است، بلکه به طور مداوم از استعدادهای هنری خود برای اظهار نظر در مورد مسائل اجتماعی استفاده میکند، حتی زمانی که چنین کاوشهایی انتظارات روایی متعارف را به چالش میکشند و به واکنشهای دو قطبی خوانندگان منجر میشوند. موفقیت تجاری قابل توجه رمان، با وجود برخی ابهامات انتقادی، بیش از پیش بر جذابیت پایدار او و علاقه مستمر عموم به کاوشهای روشنگرانه و اغلب بیپرده او از زندگی ایرانی تأکید میکند.
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.