کتاب شاگرد قصاب
نویسنده: پاتریک مک كیب
به خودم گفتم فعلا برنمیگردم مغازهی لدی و اول چرخدستی را میآورم بیرون و بعد مینشینم و یک کم به اوضاع فکر میکنم و همه چیز رو به راه میشود و همه چیز رو به راه میشد اگر موقع رد شدن از جلو پنجرهی کافه، جو را نمیدیدم. پنجره باز بود و صدای موسیقی بلند. جو بین موبوره و یکی دیگر نشسته بود و قاهقاه میخندید و کی جلوش نشسته بود؟ فیلیپ نوجنت. داشت یک چیزی برای دختره توضیح میداد و با دست یک چیزهایی در هوا میکشید. جو سیگار میکشید و وقتی موبوره یک چیزی گفت سر تکان داد. موها را از روی چشمش کنار زد و به چیزی که جو گفت خندید. بعد دختره سرش را گذاشت روی دستش و سیگارش را تکاند. فیلیپ نوجنت هماهنگ با موسیقی روی میز ضرب گرفته بود. ایستاده بودم و از پنجره نگاهشان میکردم و شعر آهنگ در سرم تکرار میشد وقتی که نزدیکم میشی، تمام تنم میلرزه!
صفحه 134
- نام کتاب: شاگرد قصاب
- مترجم: پیمان خاكسار
- ناشر : چشمه
- تعداد صفحات: 221
- شابک: 9786002293367
- شماره چاپ: 15
- سال چاپ: 1401
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان ایرلندی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
در جستوجوی مؤلف
مروری بر کتاب زندگی مؤلف نوشتهی سارا کوزلف
مادربزرگم یونانی بود
مروری بر کتاب مادر بزرگت رو از اینجا ببر نوشتهی دیوید سداریس
هیاهو، نجواها، همهمه و کمی غبار
مروری بر کتاب پدرو پارامو نوشتهی خوآن رولفو
کتاب های پیشنهادی