کتاب غریبه ها و پسرک بومی

نویسنده: احمد محمود

شهر کوچک ما

بامداد یک روز گرم تابستان آمدند و با تبر افتادند به جان نخلهای بلندپایه.

آفتاب که زد، از خانه‌ها بیرون زدیم و در سایة چینه‌های گلی نشستیم و نگاهشان کردیم. هر بار که دار بلند درختی با برگهای سرنیزه‌ای تو درهم و غبار گرفته، از بن جدا می‌شد و فضا را می‌شکافت و با خش خش بسیار نقش زمین می‌شد «هو» می‌کشیدیم و می‌دویدیم و تا غبار شاخه‌ها و برگها بنشیند، خارکهای سبز نرسیده و لندوکهای لرزان گنجشکها را، که لانه‌هاشان متلاشی می‌شد، چپو کرده بودیم و بعد، چندبار که این کار را کرده بودیم، سرکارگر، کلاه حصیری را از سر برداشته بود و دویده بود و با ترکه دنبالمان کرده بود و این بود که دیگر کنار بزرگها، در سایة چینه‌ها نشسته بودیم و لندوکهای لرزان را تو مشتمان فشرده بودیم و با حسرت نگاهشان کرده بودیم که نخلستان پشت خانة ما از سایه تهی می‌شد و تنه‌های نخل روهم انبار می‌شد و غروب که شد از پشت دیوار گلی خانه‌های ما تا حد ماسه‌های تیره رنگ و مرطوب کنار رودخانه، میدانگاهی شده بود که جان می‌داد برای تاخت‌وتاز و من دلم می‌خواست که بروم و اسب شیخ شعیب را، که از شب قبل به اخیه بسته بود، باز کنم و سوار شوم و تا لب رودخانه بتازم. 

صفحه ۱۱۷

افزودن به پاکت خرید 120,000 تومان

کتاب غریبه ها و پسرک بومی

  • نام کتاب: غریبه ها و پسرک بومی
  • ناشر : معین
  • تعداد صفحات: 207
  • شابک: 9789645643612
  • شماره چاپ: 11
  • سال چاپ: 1402
  • موجودی : 1 عدد
  • نوع جلد: شمیز
  • دسته بندی: داستان فارسی
  • امتیاز: امتیازی ثبت نشده

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

تنها مرگ می‌تواند انسان را متقاعد کند

مروری بر مجموعه‌ی داستان کوتاه «سه کتاب» اثر «احمد محمود»

روزگار تلخ آقای نویسنده

احمد محمود: مروری بر زندگی و آثار

درخت مقدسی که قاتل شد

مروری بر کتاب درخت انجیر معابد نوشته‌ی احمد محمود

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 120,000 تومان