کتاب ماه و آتش

نویسنده: چزاره پاوزه

ایرنه بیش و کم دیگر هیچ آهنگی نمی‌نواخت. گویا که در کاخ کوچک نیدو پیانو نبود؛ که پیرزن دلش نمی‌خواست یک دختر پنجه‌هایش را، با شستیِ پیانو، از ریخت بیندازد. وقتی که ایرنه به دیدار پیرزن می‌رفت کیفِ وسایل گلدوزیش را برمی‌داشت. کیفِ بزرگ گل و بُته‌دوزی‌شده با کاموای سبز؛ و از کاخ کوچک نیدو چند کتاب، که پیرزن برای خواندن به او داده بود، توی کیف به خانه می‌آورد. کتاب‌ها قدیمی بودند؛ با جلد چرمی. به جای کتاب‌ها برای پیرزن مجله‌ی مصور خیاطی می‌برد_ که به همین منظور می‌فرستاد از کانِللی بخرند؛ هر هفته.

صفحه 196

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب ماه و آتش

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

از خون برخاسته

مروری بر کتاب اعمال انسانی نوشته‌ی هان کانگ

باغ‌وحش کاغذی

معرفی کوتاه کتاب کودک تو لک لکی یا دارکوب؟ نوشته‌ی علی خدایی

من کبوتر بسمل‌شده هستم

مروری بر کتاب طریق بسمل شدن نوشته‌ی محمود دولت‌آبادی

کتاب های پیشنهادی