کتاب دزد پادگان

نویسنده: توبیاس ولف

لوییس لخ‌لخ کنان در جادۀ خروجی فورت برگ پیش می‌رود و زیر لبی با خودش حرف می‌زند و سعی می‌کند ماشینی را متوقف کند و سوارش بشود، اما حسابی عصبانی است که راننده‌ها همه چشم غره ای بهش می‌روند و از کنارش می‌گذرند. عصبانی است که نتوانسته دوستانش را راضی کند تا با او به سینما بیایند. باب هوپ بازیگر محبوبش بود و تنهایی خیلی خوش نمی‌گذشت. انتظار داشت همراهش می‌آمدند.

به پای تپه اِسموک بامب که می‌رسد یک ماشین کروکی برایش نگه می‌دارد.

صفحه71

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب دزد پادگان

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

داستان خیانت و فاجعه

مروری کوتاه بر کتاب دزد پادگان اثر توبیاس ولف

جنگ، کشوری در همسایگیِ ما

معرفی چند کتاب و فیلم درباره‌ی جنگ

عشقی به آبیِ زنبق‌های سمّی مرداب

مروری بر کتاب آواز کافه غم بار نوشته‌ی کارسون مکالرز

کتاب های پیشنهادی