کتاب خانه ای با شیروانی قرمز
نویسنده: مرجان صائبی عباس کیارستمی آیدین آغداشلو
خاطرات دوران کودکیتان چقدر در فیلمهای شما وجود دارد؟
کیارستمی: اساساً فکر میکنم هرچه میسازم مربوط به آن دوره است. از سی سال قبل به این طرف دیگر چیزی برای ساختن ندارم. مانند این است که «هاردم» پر شده و دهدرصد آن را هم نتوانستم بیرون بیاورم و بنابراین دیگر اتفاقات جدید ثبت نمیشود! فیلم مسافر در مورد پسری شروشور است که به مدرسه نمیرود. آیدین هم آن زمانها دور چانهاش را با پارچهای سهگوش میبست_اصطلاحاً خرگوشی_ و میگفت دندانم درد میکند و کلک میزد! معلممان هم میگفت:«برو بشین.» این ایده را از آیدین گرفتم؛ پسری که دستمال توی جیبش آماده بود و در مواقعی آن را دور چانه و سرش میپیچید و میگفت دندانم درد میکند. یادم نیست من گفتم یا آیدین یادآوری کرد که بچهای که دروغ میگوید دلایلی برای دروغ گفتن لازم دارد و معمولاً دلایلش هم در جیبش است؛ چون آدم دروغگوی حرفهای سندهای بیشتری از یک زبانبازی ساده لازم دارد.
صفحه 27
مطالب پیشنهادی
سرخوردگی؛ نوید آیندهای خوش
مروری بر کتاب حسرت نوشتهی آدام فیلیپس
قیام من علیه ما
مروری بر کتاب ما نوشتهی یوگنی زامیاتین
فرهنگ خانوادگی
نقد کتاب فرهنگ خانوادگی اثر الیزابت آسودو
کتاب های پیشنهادی