1984 | نشر نیلوفر

نویسنده: جورج اورول

و سرخ‌فامی لب‌ها، که به دلم نشست. زنان حزب هیچ گاه رنگ و روغن نمی‌مالند. کسی دیگر در خیابان نبود، تله اسکرینی هم نبود گفت دو دلار. من... لحظه‌ای از نوشتن باز ایستاد. چشمانش را بست، انگشتانش را روی آنها فشار داد و کوشید رویایی را که دم‌به‌دم تکرار می‌شد، بیرون بدهد. وسوسه‌ای در درونش می‌پیچید که طوماری از فحش‌های آب‌نکشیده نثار کند. یا سرش را به دیوار بکوبد، با لگد به میز بزند و جوهردان را به طرف پنجره پرتاب کند – هر کار خشن یا پرهیاهو یا دردناکی بکند تا مگر خاطره‌ای را که عذابش می‌داد خاموش کند.

با خود اندیشید که بدترین دشمن آدم دستگاه عصبی او است. هر لحظه امکان داشت که کشاکش درون به‌صورت نشانه‌ای آشکار بروز کند. به یاد مردی افتاد که چند هفته پیش در خیابان از کنار او رد شده بود؛ آدمی کاملا عادی، عضو حزب، سی‌و‌پنج یا چهل ساله، دیلاق و ریزنقش، با کیفی در دست. چند قدمی با هم فاصله نداشتند که طرف چپ چهره‌ی آن مرد ناگهان متشنج شد. از کنار یکدیگر هم که رد شدند، همین حالت پیش آمد: تنها انقباض عضله بود، یک لرزش، به سرعت زده شدن دیافراگم، اما ظاهرا از روی عادت. یادش آمد که همان وقت با خود گفته بود که طفلک کارش تمام است. و مایه‌ی هراس این بود که کنش آن مرد به احتمال زیاد ناآگاهانه بود. مرگبارتر از همه حرف زدن به هنگام خواب بود. راهی برای مهار آن در میان نبود.

صفحه ۶۸

1984 | نشر نیلوفر

  • مترجم: صالح حسینی
  • ناشر : نیلوفر
  • تعداد صفحات: 312
  • شابک: 9789644480447
  • شماره چاپ: 22
  • سال چاپ: 1401
  • موجودی : 1 عدد
  • نوع جلد: شمیز
  • دسته بندی:
  • امتیاز: امتیازی ثبت نشده

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

تجربه‌ها انسان را بزرگ می‌کنند

جورج اورول: مروری بر زندگی و آثار

مرثیه‌ای برای برابری همه موجودات

مروری بر کتاب مزرعه حیوانات نوشته‌ی جورج اورول

پیشنهاد نویسندگان بزرگ: به سوی فانوس دریایی

کتاب به سوی فانوس دریایی اثر ویرجینیا وولف

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید