کتاب یک زن بدبخت

نویسنده: ریچارد براتیگان

مقابل عمارت سه ماشین آتش‌نشانی نردبان‌دار توقف کرده بودند. مأموران آتش‌نشانی ایستاده بودند روی بالاترین پله‌ی نردبان نزدیک شعله‌های سرکش و به آتش آب می‌پاشیدند. عده‌ی زیادی هم به تماشا ایستاده بودند.

مسافر جامانده متوجه شد که انگار تماشا‌گران در جشنی شرکت کرده‌اند. خیلی‌ها لبخند می‌زدند و بعضی‌ها می‌خندیدند. به این دلیل ساده که مسافر جامانده معمولاً به جای تماشای آتش‌سوزی به سینما می‌رفت، از دیدن مردم به این وضع شگفت‌زده شده بود.

صفحه 34

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب یک زن بدبخت

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

باد همه‌چیز رو با خودش نمی‌بره؛ اما مرگ چرا

مروری بر کتاب پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد نوشته‌ی ریچارد براتیگان

تاریخ مختصر داستان‌های شعرگون براتیگان

مروری بر کتاب اتوبوس پیر نوشته‌ی ریچارد براتیگان

سوگواری برای کودک جادو

مروری بر کتاب هیولای هاوکلاین نوشته‌ی ریچارد براتیگان

کتاب های پیشنهادی