کتاب چند روایت معتبر
نویسنده: مصطفی مستور
دو همراه یاقوت، هر کدام یکی از بازوهای او را گرفتند و یاقوت را توی برفها کشیدند. خون دخترک که از تیغهی چاقو چکه میکرد، در ذهن یاقوت دلمه بست و او دیگر نتوانست چیزی به خاطر بیاورد. گردن یاقوت به عقب خم شده بود و موهاش به برفها میخورد و نمیخورد. چشمهاش را که به سختی باز کرد، پوتینهای مرد تفنگ بهدست را دید که در برف فرو میرفت و بیرون میآمد. یاقوت از ته دل آرزو کرد کاش یک جفت پوتین بود. سربازی که روی برج بود، به پایین نگاه کرد و لحظهای یاقوت را دید که با طناب به درخت بسته شده است. سرباز دوباره به بیرون حصار خیره شده بود.
صفحه 37
- نام کتاب: چند روایت معتبر
- ناشر : چشمه
- تعداد صفحات: 107
- شابک: 9789643621377
- شماره چاپ: 25
- سال چاپ: 1402
- موجودی : 2 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان کوتاه فارسی
-
امتیاز:
(1 نفر)
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
شاید هم، خیلی ساده، دلیلش این بود که...
بخشی از کتاب «عشق و چیزهای دیگر» اثر مصطفی مستور
تماشاخانهای در عشق و شرجی و مه
به مناسبت درگذشت اصغر عبداللهی مروری بر کتاب «هاملت در نمنم باران»
نامه که نمیفرستی دلگیرم
بخشی از کتاب «عشق روی پیادهرو» اثر مصطفی مستور
کتاب های پیشنهادی