کتاب سرنوشت یک انسان
نویسنده: میخائیل شولوخف
من بودم که قلبی شکسته داشتم و وی را تسلی میدادم. آنگاه او با من این طور حرف میزد. شاید باید میفهمید که جدا شدن از او برای من هم مشکل بود. من که به میهمانی نمیرفتم. کنترلم را از دست دادم. دستهایم را از دور گردنش باز کرده او را عقب زدم. من قوی بودم، به خیال خود او را کمی عقب زدم ولی در حقیقت به او ضربتی گاووار زدن که چند قدم به عقب رفت و آن گاه مجدداً با قدمهای کوتاهتری به سوی من آمد. به سرش فریاد زدم – این دیگر چه رسم خداحافظی است؟ مگر میخواهی قبل از مرگ مرا دفن کنی؟!
ولی چون حالش بد بود مجدداً وی را در آغوش کشیدم.
صفحه ۲۳- نام کتاب: سرنوشت یک انسان
- مترجم: ایرج بشیری
- ناشر : نگاه
- تعداد صفحات: 95
- شابک: 9789643515607
- شماره چاپ: 1
- سال چاپ: 1388
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان روسی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
چشمانی که نمیتوان در آنها نگاه کرد
مروری بر کتاب سرنوشت یک انسان نوشتهی میخائیل شولوخف
جنگ، کشوری در همسایگیِ ما
معرفی چند کتاب و فیلم دربارهی جنگ
رماننویسی که هراس میآفریند!
مروری بر فال خون نوشتهی داوود غفارزادگان
کتاب های پیشنهادی