
آستروف: میدانی زن چطوردوست آدم میشود؟ اول آشنای موافق، بعد معشوقه، بعد دوست.
ووینیتسکی: طرز فکر مبتذلی است.
آستروف: چطور؟ بله اعتراف میکنم. دارم آدم مبتذلی میشوم. میبینی که من هم مستم. قاعدتاً من
ماهی یک بار بیشتر این طور مست نمیکنم. در این حال بینهایت خشن و بیادب میشوم.
مراعات هیچچیز را نمیکنم. جراحیهای بسیار مهم را به دقت و با موفقیت انجام میدهم.
برنامههای بسیار وسیعی برای آینده میریزم. در این مواقع به خودم به چشم یک آدم ابله
بیمقدار نگاه نمیکنم و اعتقاد پیدا میکنم که منشا اثرهای بسیار ارزندهای برای اجتماع هستم.
بسیار ارزنده. و در این مواقع فلسفۀ خاصی دربارۀ لذت زندگی دارم.
صفحه ۵۵
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مقالات پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی
دیدگاه خود را با ما به اشتراک بزارید