ترانزیت

نویسنده: آنا زگرس

در آن دوره فکر و ذکر همه آدم‌ها چیزی نبود بجز رفتن و همه فقط از یک چیز می‌ترسیدند: جا ماندن.

همه فقط می‌خواستند دور شوند، دور از این کشور ویران، دور از این زندگی ویران، دور از این کرة خاکی! - در این فاصله حریصانه به حرف‌های دیگران گوش می‌کردند، حرف‌هایی دربارة رفتن، دربارة کشتی‌هایی که توقیف شده و هرگز به بندر نرسیده بودند، دربارة ویزاهای خریداری‌شده و جعلی و دربارة ترانزیت کشورهای جدید. همة شایعه‌ها برای کوتاه‌تر کردن زمان انتظار بود، چون مردم اسیر انتظار بودند. همه با علاقة تمام به حرف‌هایی دربارة کشتی‌هایی گوش می‌کردند که افرادِ دیگر با آن سفر می‌کردند، اما به هر دلیلی به مقصد نمی‌رسیدند.

صفحه ۱۵۱

ترانزیت

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

یادداشت‌های یک مرغ

معرفی کتاب کودک یادداشت‌های یک مرغ: ۷ نمایشنامه‌ی ۱۰ دقیقه‌ای برای بچه‌ها

اندوه بهای شجاعت عاشقان

مروری بر کتاب عکاسی، بالون سواری، عشق و اندوه نوشته‌ی جولین بارنز

مامان دوستت دارم

معرفی کتاب کودک مامان دوستت دارم نوشته‌ی سپیده خلیلی

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید