کتاب بیگانه | نشر ماهی

نویسنده: آلبر کامو

بلافاصله بعد از بازداشتم چند بار از من بازجویی کردند اما این بازجویی‌ها فقط برای این بود که بدانند من کی هستم و این طولی نمی‌کشید. بار اول، در کلانتری، به‌نظر می‌آمد هیچ‌کسی چندان علاقه‌ای به پرونده‌ی من ندارد. اما یک هفته بعد، بازپرس با کنجکاوی وراندازم کرد. اما اولش فقط اسم و آدرسم، شغلم، و تاریخ و محل تولدم را پرسید. بعد پرسید آیا وکیل گرفته‌ام. گفتم نه و پرسیدم آیا واقعا ضروری است وکیل بگیرم. گفت، «چرا می‌پرسید؟» گفتم آخر فکر می‌کنم پرونده‌ی من جداً پرونده‌‌ی ساده‌ای است. لبخندی زد و گفت، «این نظر شماست. اما این قانونه. اگر خودتون وکیل نگیرید، ما برایتون وکیل تسخیری معین می‌کنیم.» با خودم فکر کردم چه خوب است که دادگستری به چنین جزئیاتی توجه دارد. همین را به بازپرس گفتم. تایید کرد و گفت این نشان می‌دهد که چه قدر قانون خوب است.

صفحه 65


متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب بیگانه | نشر ماهی

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

نوستالژیا

معرفی کتاب آدم اول نوشته‌ی آلبر کامو

عشق می‌تواند انسان‌ را به دروغ‌های بزرگی وادار کند

مروری بر نمایشنامه‌ی نوای اسرارآمیز نوشته‌ی اریک امانوئل اشمیت

ببخشید آقای جابز!

معرفی کتاب استیو جابز غلط کرد با تو نوشته‌ی آزاده رحیمی

کتاب های پیشنهادی