کتاب ایب لینکلن بزرگ می شود

نویسنده: کارل سند برگ

ایب و خواهرش برای مادرشان ، نانسی ، سطل سطل کشمش بی دانه و زغال اخته میچیدند ، که نانسی توی آفتاب پهن شان می کرد و می خشکاند و برای خوراک زمستان کنار می گذاشت . انگور خودرو بود و میوه ی پاپایا؛ کندوهای درختی بود و عسل طبیعی ؛ سیب ترش جنگلی بود و زالزالک . در سال هایی که محصول ذرت خوب بود ، بچه ها کمک می کردند پوست ذرت را با دست بکنند و آن را وسط دو سنگ صاف و بزرگ می گذاشتند و آسیا می کردند و بلغور ذرت به دست می آمد نهرها به آنها ماهی می داد تا سرخ کنند .

صفحه 46

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب ایب لینکلن بزرگ می شود

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

با ذهنت پرواز کن

مروری بر کتاب کودک سالی که یاد گرفتیم پرواز کنیم... نوشته‌ی ژاکلین وودسن

یاد باد آن روزگاران یاد باد

مروری بر کتاب کودک قصه‌های مجید نوشته‌ی هوشنگ مرادی کرمانی

جدال ازلی عشق و ملامت

تقی مدرسی: مروری بر زندگی و آثار

کتاب های پیشنهادی