جهان هولوگرافیک
برگرفته از کتاب جهان هولوگرافیک نوشتهی مایكل تالبوت
نویسنده مهمانچهارشنبه ۵ دی ۱۳۹۷

یادداشت داریوش مهرجویی
کتاب جهان هولوگرافیک را نخست چند سال پیش دوست عزیزم داریوش شایگان در سفر آمریکا کشف کرد و گویا چنان به هیجان آمده بود که چند روز بعد را فقط صرف صحبت در باب این کتاب کرده بود.
شایگان بخصوص تئوریهای دیوید بوهم، فیزیکدان برجسته کوانتوم، و نیز کارل پریبرام، متخصص فیزیولوژی اعصاب، و مفهوم نظم مستتر (implicate order) و نظم نامستتر (explicate order) و کل جهان هولوگرافیک را جالب و هیجانانگیز یافته بود.
آوازه کتاب بزودی به خانم گلی ترقی و به من هم رسید. خانم ترقی هم که آن را خوانده بود مثل داریوش شایگان به سخنپراکنی و ابراز هیجان پرداخت و خلاصه حسابی مرا شیفته کرد.
او البته علاوه بر ایده دو نظم مستتر و نامستر که بیشتر زنگ صدای جهان مُثلوار افلاطون را میداد، از این که جهان هولوگرافیک در حالی که آنجاست و دیده میشود، مثل تصویر سه بُعدی پرنس لیا در فیلم جنگ ستارگان، آنجا نیست و وقتی دستتان را از میانش رد میکنید هیچ چیز نیست، و نیز از بینهایت حوادث و موقعیتهای شگفتانگیز کتاب میگفت و مدام به دنبال گوش شنوا میگشت تا آنها را دقیق و مفصّل صورتبندی کند.
و من وقتی آن را خواندم، عین یک داستان شیرین هیجانانگیز بود که در عین حال داشت به سؤالهای بزرگِ هستیشناختی، یزدانشناختی و فلسفی من نیز جورِ خاصی جواب روشن امروزی میداد (فارغ از رمز و راز و ابهام) که تا حدی باورپذیر مینمود.
البته شاید برای قوم متافیزیکزده ما که خاطره قومیمان آکنده از صورتهای ازلی و مثالی است و چه بخواهیم چه نخواهیم در بند شهرهای خیالی جابلقا و جابلسا صُوَرِ معلقيم و عالم مثالی را که به جدّ میگیریم نه از جنس ماده و نه از جنس روح، بلکه معلق میان این دوست، برای ذهنیتهایی از این دست، این کتاب بیش و کم همان مفاهیم را به زبان مدرنِ علميِ امروزی بیان میکند (و نویسنده معتقد است برای عموم مردم نوشته شده نه متخصصان فیزیک و فلسفه، و اگر خواننده بتواند سی چهل صفحه اول را تحمل کند، کتاب او را برده است) و نشان میدهد که معجزه تولید نان در صحرای جلیله به دستِ عیسی مسیح، یا شیءسازی سای بابا از هیچ در فضا، یا هر یک از معجزاتی که خود کتاب بدقت و یک به یک با جزئیات برمیشمرد. همه اینها در آن مفهوم اساسی تئوری بوهم مبنی بر ایده «همبستگی ماهوی همه چیزها»، بخوبی میگنجد.
از آنجا که وجه عمیقِ واقعيت موجود جهان ما امواج و ذرات متحرک لامكان و فرکانسهای بیشماری است که در هر لحظه هر جا هستند، که هم موجاند و هم ذره، و تمام جهان ما، کهکشانهای ما و حتی فضاهای خالی ما را احاطه کردهاند، این جهانی است که در آن سنگ و کوه و خاک و آب دارای شعورند و میتوانند آگاهانه به امواج یا ذرات ساطعشده از ذهن ما پاسخ دهند. و از طرفی آگاهی انسانی نیز علاوه بر موج میتواند خاصیت ذره داشته باشد و طبق قانون لامکانِ ذرات زیر اتمی، میتواند هر لحظه هر جا باشد. جنبش فراروانی (که برگردان خوبی برای واژه psychokinesis نیست). یا متحرک ساختن اشیا از راه دور، که بخوبی در ایده همبستگی ماهوی جا میگیرد، همراه با طوماری از اعمال و کردار فراطبیعی را در این کتاب، نویسنده پشت سر هم قطار کرده است تا یکی از یکی دیگر حیرتآورتر و شگفتانگیزتر باشد.
جهان هولوگرافیک آن جهانی است که هر قطعه کوچک و هر ذره آن قطعه، تمام ویژگیها و اطلاعات کل را در بر دارد، یعنی تمام محتوای کل در هر جزء نیز مستتر است. و این به واقع خصلت مغز ماست که ساختاری هولوگرافیک دارد، و خاطره و درد و تجربه و برخی چیزهای دیگر را نه تنها در مغز که در هر ذره کوچک آن نیز نگهداری میکند. و نیز همین خصلت کلّی این جهان ماست که جهانی هولوگرافیک است.
در این کتاب، اتفاقاً بخشی هم هست که از علما و عرفای مکاتب عرفانی ایران و از شهرهای خیالی - مثاليِ جابلقا، جابلسا و غیره سخن میگوید و این که چگونه این حکیمان بزرگ به راز آن جهان، یا واقعیت دیگر یعنی نظم مستتر پی برده و گاه در صُوَرِ خیال و بینش اساطیری خود، یا در خوابها و خیالهایشان با آنها را بوضوح میدیدهاند.
بوهم معتقد است که علاوه بر واقعیت آروینی (آمپیریک) موجود که همان نظم پیدا و نامستور است، نظم دیگری هم هست که ناپیدا و در خود پوشیده است.
و این همان جهان امواج و فرکانسهای تداخلیافته بیشکل است که ما از عهده دیدن شکل واقعی آنها، جز از طریق ابزار و ادواتی خاص (مغزمان)، برنمیآییم. این جهانِ فرکانسها وقتی با گیرندههای حواس و مغز ما ارتباط برقرار میکند، از میان ساختار خاصّ مغزِ همچون صافی ما گذر میکند و به سنگ و کوه و شن تبدیل میشود.
حال کدامیک از این واقعیتها واقعیتر است؟
خاصیت دیگر کتاب آن است که شاید تلنگر ناچیزی باشد به کسانی که موج مدرنیته دل و ایمانشان را شبههدار کرده و غبار شک بر آن نشانده است، و نیز آنهایی که از سخنان متافیزیکی بیمحتوا خسته شدهاند و هنوز برای عقل و منطق انسانی احترام قائلاند؛ تلنگری ناچیز برای رسیدن به آگاهیای هر چند محدود…
در پایان، پوزش میطلبم از نارساییهای احتمالی ترجمه کتاب، و تشکر میکنم از آقای شایگان و نشر هرمس و آقای ساغروانی و ویراستاران محترم که برای این کتاب زحمت بسیار کشیدهاند.
- مترجم :داریوش مهرجویی
- ناشر :هرمس
- دستهبندی :علوم
- دستهبندی :فلسفه
- دستهبندی :روانشناسی
- نویسنده :مایکل تالبوت
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.