آوانگارد
معرفی و بررسی کتاب معرفی و بررسی کتاب podcast Icon پادکست kids Icon کتاب کودک category Icon دسته بندی کتاب ها Library Icon خرید کتاب magazine Icon کیوسک search Icon جستجو
ورود|ثبت‌نام
user icon
  • علاقه مندی ها
  • حساب من
  • خروج
0
منو
لوگو معرفی|بررسی|خریدکتاب
آوانگارد|ورود به آوانگارد
0
  • Magazine Icon معرفی و بررسی کتاب
  • podcast Icon پادکست
  • kids Icon کتاب کودک
  • category Icon دسته بندی کتاب ها
  • Library Icon خرید کتاب
  • magazine Icon کیوسک
  • لوگو www.avangard.ir
پاکت سفارش
جمع کل: 0 تومان
ثبت سفارش

«مدت‌ها پیش درک کرده‌ام که ...»

برگرفته از کتاب "عشق در زمان وبا" نوشته‌ی گابریل گارسیا مارک... هر دو نزدیک به هم روی نیمکت نشسته بودند، درباره خودشان صحبت می‌کردند، درباره زندگی خودشان قبل از ملاقات روی تراموای قاطرکش که خدا می‌دانست در چه زما...
ادبیات
عاشقانه
رمان
داستان
بیشتر بخوان
«مدت‌ها پیش درک کرده‌ام که ...»

همه‌مان مسافر این کشتی سوراخ بودیم...

برگرفته از کتاب "عامه پسند" نوشته‌ی چارلز بوکفسکی، ترجمه‌ی پ... بعضی وقت‌ها چیزها همانی هستند که می‌بینی، نمی‌شود انتظار بیشتری ازشان داشت. بهترین کسی که می‌تواند خوابی را تعبیر کند خود همان کسی است که خواب را دی...
ادبیات
رمان
داستان
رازآلود
طنز
بیشتر بخوان
همه‌مان مسافر این کشتی سوراخ بودیم...

من چیزی بودم. و حالا چیز دیگری بودم.

بخشی از کتاب «انسان‌ها هیچ جا خانه نمی‌شود» اثر مت هیگ من هیولا بودم و حالا نوع دیگری از هیولا هستم. هیولایی که می‌میرد، و درد را حس می‌کند، اما چیزی که در ضمن زندگی می‌کند...
ادبیات
علمی تخیلی
ناواقع‌گرا
طنز
رمان
داستان
بیشتر بخوان
من چیزی بودم. و حالا چیز دیگری بودم.

مردمک‌هایی مثل گربه و رنگِ طلایی

بخشی از کتاب «ایزابل بروژ» اثر کریستین بوبن این چشم‌های طلایی همه‌جای دنیا، زیر آسمان‌های گوناگون درخشیده‌اند، آب‌های سبز همه‌ی اقیانوس‌ها توی آن‌ها منعکس شده است. ژاک از جاشویی و ملوانی شروع...
ادبیات
رمان
بیشتر بخوان
مردمک‌هایی مثل گربه و رنگِ طلایی

خبر از پای ندارد و زمین می‌سپرد

حاجی‌بابای اصفهانی، بی‌قراری‌های مسافری بدون مقصد حاجی‌بابای اصفهانی، بی‌قراری‌های مسافری بدون مقصد
تاریخ
زندگی‌نامه و خاطرات
بیشتر بخوان
خبر از پای ندارد و زمین می‌سپرد

35، 35 مساوی. قبوله؟

بخشی از کتاب «ارمیا» اثر رضا امیرخانی دو آوای سلام به هم پیچیدند و یکی شدند. هر دو خندیدند. چه رازی بود، خدا می دانست. اما هرچه بود راز بود.
ادبیات
رمان
داستان
جنگ
بیشتر بخوان
35، 35 مساوی. قبوله؟

«اگر گیر بیفتیم چه کارمان می‌کنن؟»

بخشی از کتاب «عزاداران بیل» اثر غلامحسین ساعدی حسنی گفت: «همه خوابیدن.» مشدی جبار گفت: «اینا خودشونو به خواب می‌زنن.» حسنی گفت: «تو چیزی می‌بینی؟»
ادبیات
داستان
رمان
بیشتر بخوان
«اگر گیر بیفتیم چه کارمان می‌کنن؟»

نهیب سرنوشت است این!

بخشی از کتاب «از دریچه ماه» اثر فریدون مشیری گذشت روزها پیوسته، همچون موج شکسته زورق سرگشتگان را پیش می‌راند پیاپی، غنچه‌های آرزو، بر خاک می‌ریزند
شعر
بیشتر بخوان
نهیب سرنوشت است این!

تو را دوست دارم

بخشی از کتاب «تو را دوست دارم چون نان و نمک» اثر ناظم حكمت تو را دوست دارمچون لبان گر گرفته از تبکه نیمه شبان در التهاب قطره ای آببر شیر آبی بچسبدتو را دوست دارمچون لحظه ی شوق، شبهه ، انتظار و نگرانیدر گشودن ب...
ادبیات
شعر
بیشتر بخوان
تو را دوست دارم

«یعنی چه که بروم بیمارستان؟ من که چیزیم نیست.»

بخشی از کتاب «اینجا همه آدم‌ها این جوری‌اند» اثر لوری مور به دکترها اعتماد ندارم. یعنی هیچ‌وقت نشده به آنها اعتماد داشته باشم، و از بیمارستان هم خوشم نمی‌آید.
ادبیات
داستان
رمان
بیشتر بخوان
«یعنی چه که بروم بیمارستان؟ من که چیزیم نیست.»
  • «
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • ...
  • 25
  • 26
  • »

علوم انسانی و اجتماعی

زندگینامه و خاطرات

تاریخ

کسب و کار

علوم

موسیقی

پزشکی و سلامت

هنر

ادبیات

سینما، تئاتر و نمایشنامه

روانشناسی

زنان

شعر

مقالات

سیاست

سفرنامه

دین و مذهب

ورزشی

مراجع

مستند

کودک

فلسفه

سبک زندگی

اقتصاد

اسطوره شناسی

مصور

ناشران

مترجمان

نویسندگان

  • فروشگاه کتاب
  • روانشناسی
  • کسب و کار
  • فلسفه
  • سینما، تئاتر و نمایشنامه
  • کتاب درمانی
  • معرفی و بررسی کتاب
  • نویسندگان
  • ناشران
  • مترجمان
  • رمان
  • ادبیات
logo avangard
کلیه حقوق برای سایت آوانگارد محفوظ می باشد
ارتباط با آوانگارد
تلفن: ۲۲۹۱۵۸۸۳(ساعت تماس ۱۰ صبح تا ۴ بعدظهر)
به غیر از پنج شنبه و روزهای تعطیل

گفتگو آنلاین تمام روزها از ساعت ۱۰ صبح تا ۱۰ شب
لوگو توییتر لوگو آپارات لوگو اینستاگرام لوگو تلگرام درباره‌ما