این آدم‌ها کی هستند؟
برگرفته از کتاب "عشق در زمستان آغاز می‌شود" نوشته‌ی سایمون و... این همه آدم و دریغ از یک نفر که کوچک‌ترین چیزی از من بداند. اگر فقط یکی از آن‌ها مرا به جا می‌آورد، می‌توانستم از شاخه‌های زندگی‌ام سُر بخورم، گَرد...ادبیات
رمان
داستان
عاشقانه
از زخم قلب...
برگرفته از کتاب "از زخم قلب..." در سنجش بیهوده‌گی تو را برگزیده‌ام رَغمارَغم بیداد.ادبیات
شعر
سرگردانی حوالیِ خانه
چند پرده‌ی گسیخته از سفر، طبیعت و تجربه‌ی وصل و فصل قصه‌اش با این جمله آغاز می‌شود که «چه‌قدر خوشحالم که گذاشته‌ام و رفته‌ام دوست عزیز» و اینکه اذعان میکند خود شهر برایش خوشایند نیست، ولی برعکس زیب...داستان
نگاهی به سفرنامه‌ی مادام کارلا سرنا
سفرنامه‌ی مادام کارلا سرنا، روایتگر زنان ایران قدیم «اگر زنان ایران، مصداق واقعی القاب و اوصافی باشند که به آنان داده می‌شود، در این صورت باید گفت سراسر ایران‌زمین سرشار از مجموعه‌ای زیبارویان روزگار اس...سفرنامه
سلوک
کتاب سلوک نوشته محمود دولت آبادی [مغزم درد میکند] پس من چه میزان حرف زده‌ام و حرف می‌زنم و حرف می‌زنم بی‌آن‌که دیگری – یا خودم حتی – صدای نفس‌هایم را بشنود و بشنوم؟ حالا باز هم سکوت و سکوت و سکوت.ادبیات
داستان
رمان
عاشقانه
کتاب خرده‌روایت‌های بی‌زن و شوهری
برگرفته از کتاب "خرده‌روایت‌های بی‌زن و شوهری" نوشته مهسا مل... ما خانه‌ها، کوچه‌ها، خیابان‌ها و آدم‌های زیادی را ترک گفتیم، اما اگر جرات مرور خاطرات‌شان را داشته باشیم، لحظة پرتپشِ لرزش و ریزش دل را حتماً تجربه کر...ادبیات
رمان
داستان
زمین بر پشت لاک پشت‌ها
برگرفته از کتاب "زمین بر پشت لاک پشت‌ها" نوشته‌ی جان گرین، ت... شاید با خودتون فکر کرده باشید که حل کردن یه معما باعث می‌شه اون موضوع براتون تموم شه و باعث می‌شه آسایش خاطر پیدا کنید، اما هیچ‌وقت این‌طوری نیست. حقی...ادبیات
عاشقانه
رمان
داستان
رازآلود
پرنده‌‌ی من
برگرفته از کتاب "پرنده‌‌ی من" نوشته‌ی فریبا وفی، نشر مرکز امیر به طرف آینده می‌رود. عاشق آینده است. گذشته را دوست ندارد، آن همه گذشته زنانه‌ای که نه از دیوار پریدن دارد نه دوچرخه‌سواری نه فوتبال در محله. گذشت...ادبیات
رمان
داستان
پاییز فصل آخر سال است
برگرفته از کتاب "پاییز فصل آخر سال است" نوشته نسیم مرعشی، نش... گوشی را که برداشتم، گفت: «سلام لیلا خانم. امیر صالحی هستم. شماره‌ی شما را از ساغر گرفته‌ام.» گفت دارند یک روزنامه‌ی جدید درمی‌آورند. گفت هر روز سه صفح...ادبیات
داستان
رمان
عاشقانه
