شیطان در محلول دودرصدی

معرفی کتاب مرفین نوشته میخائیل بولگاکف

اسماعیل قربانی

سه شنبه ۱ مهر ۱۴۰۴

(8 نفر) 5.0

کتاب مرفین میخائیل بولگاکف

میخائیل بولگاکف تجربه‌های بسیاری از پزشکی تا جنگ را پشت سر گذاشت. او در بسیاری از داستان‌ها و نمایشنامههای خود این زیست پیچیده‌اش را گنجاند. او در مقام پزشک مدتی در روستایی به سر برد و همین امر همواره در بیشتر آثار او تجلی پیدا کرد که مهم‌ترین‌شان یادداشت‌های روزانه‌ی یک پزشک جوان است. بولگاکف عمدتاً آثاری در نقد اجتماعی و شرایط روز شوروی دارد و به همین دلیل آثار او همواره مورد نقد هم‌حزبی‌هایش است. و این درحالی است که بیشتر نوشته‌هایش در خارج از موطنش مورد استقبال قرار می‌گیرند، تجربه‌های تلخ او در این ایام او را وادار می‌کند در سال 1929 نامه‌ای به استالین بنویسد تا به او و همسرش اجازه بدهند از اتحاد جماهیر شوروی بروند. استالین البته به او اجازه می‌دهد به تئاتر مسکو بازگردد. بولگاکف از هنر فرمایشی بیزار بود. ستایشگر آثار کلاسیک روسیه بود و ادبیات را به‌مثابه اعتراضی به بی‌عدالتی اجتماعی می‌دانست و سکوت نویسنده را مرگ او می‌دانست.

مرفین

نویسنده:
میخائیل بولگاکف
ناشر:
وال
مترجم:
بابک شهاب
قیمت:
ناموجود
متاسفانه این کتاب موجود نیست
مرفین

مصائب و رنج‌ها

کتاب مرفین با نامه‌ای شروع می‌شود که پزشکی (پالیاکف) برای دوست پزشک خود (بومگارد) می‌نویسد؛ پالیاکف درآستانه‌ی مرگ است و برای کمک دست به دامن بومگارد، هم‌کلاسی قدیمی‌اش، می‌شود، هرچند درنهایت خودکشی را تشفی می‌یابد. پالیاکف در آخرین لحظات زندگی خود دفترچه‌ای به بومگارد می‌دهد که روایت سیاه‌بختی اوست؛ روزشماری از ترزیق مرفین که حیرت‌انگیز است. «نمی‌توانم کسی را که برای نخستین‌بار از گرز خشخاش مرفین استخراج کرد تحسین نکنم. او ولی‌نعمت واقعی بشریت است. دردم هفت دقیقه بعد از تزریق قطع شد.» و این شروع ستایش از مرفین درجایگاه داروی آرام‌بخش کم‌کم پزشک جوان را به اعتیادی هولناک می‌کشاند. مثل هر لذت ممنوعه‌ای ابتدا توجیه و بعد ترس آغاز می‌شود. «چه خوب بود اگر پزشک‌ها می‌توانستند بسیاری از داروها را روی خودشان آزمایش کنند. این کار می‌توانست آن‌ها را به درک جدیدی از اثر داروها برساند. بعد از تزریق برای اولین بار طی ماه‌های اخیر توانستم خواب خوب و عمیقی داشته باشم، بدون این‌که به زنی که فریبم داده بود فکر کنم.» و چند ماه بعد از این ستایش وحشت مرفین به جان پزشک می‌افتد. «ابلیسی است در بطری. این دارو ابلیسی است در بطری! تأثیرش این‌گونه است: پس از ترزیق یک سرنگ محلول دودرصدی، تقریباً بی‌درنگ حس آرامش به‌سراغ آدم می‌آید و خیلی زود به شادی و سرمستی مبدل می‌شود. این حالت فقط یک یا دو دقیقه ادامه دارد. سپس همه‌چیز بدون کوچک‌ترین اثری محو می‌شود طوری که انگار هرگز وجود نداشته. آنگاه درد، وحشت و تاریکی از راه می‌رسد.» بولگاکف این مصائب و رنج‌ها را، چنان‌که خود از سر گذرانده بود، با جزئیات روایت می‌کند، وحشت‌ها و تسکین‌ها و امیدهای دکتر پالیاکف که در پی التجا در نهایت دست به اسلحه می‌برد. اما این روایت بخش غم‌انگیزتری هم دارد، هرچند عجیب است داستانی که با مرگ تمام می‌شود رویدادی غم‌انگیزتر از مرگ داشته باشد. پالیاکف، در روند داستان، هم‌چنان‌که سلامتش را از دست می‌دهد، اندک‌اندک انسانیت خود را هم از کف می‌دهد، و همین فاصله‌گرفتن از خود واقعی‌اش است که زجر و درد مرفین را چند برابر می‌کند. «انسان‌های دانا از دیرباز به این نکته پی برده‌اند که خوشبختی مانند تندرستی است، زیرا وقتی در اختیارش داری، آن را نمی‌بینی. اما با گذر ایام، نگاه حسرت‌بارت را به روزگار خوشبختی‌ات می‌دوزی؛ آه از این خاطرات!»

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

روزنه‌های از امید در اعماق تاریکی

روزنه‌های از امید در اعماق تاریکی

مروری بر کتاب مرشد و مارگاریتا اثر میخائیل بولگاکف

زیستن مانند بره‌ی گمشده‌ی عیسی

زیستن مانند بره‌ی گمشده‌ی عیسی

مروری بر کتاب برف سیاه نوشته‌ی میخائیل بولگاکف

چگونه کتاب‌خوان حرفه‌ای شویم؟

چگونه کتاب‌خوان حرفه‌ای شویم؟

کتاب‌خوان‌های حرفه‌ای را بسیار تحسین می‌کنند. می‌خواستم بدانم برای تبدیل شدن به یک کتاب­‌خوان حرفه­‌ای حداقل کدام کتاب‌ها را باید بخوانم؟

کتاب های پیشنهادی