کتاب شازده احتجاب
نویسنده: هوشنگ گلشیری
خندید. با
انگشتش زد به کاسه بلور. صدای شکننده بلور در متن آن همه تیکوتاک مثل جرعهیی
آب بود، آبی سرد. باز زد. صدا بلندتر بود. عقربهها میلغزیدند، کند و مطمئن. سینهخیز
میرفتند تا به آن همه شماره نزدیک شوند و فراشها، یا سربازها، و یا رقاصهها
بیایند بیرون. و تیک و تاکشان باز آن صدای شکننده را بلعید. و فخرالنساء باز زد،
با همان انگشت بلند و سفیدش. صدای بلور در میان آن همه صدا غلت خورد، دوید و اوج
گرفت، پخش شد و تمام صداها را دربر گرفت. و بعد تنها صدای بلور بود که فرو میریخت،
که در تداوم نامنظم و سمج آن همه تیک و تاک تکهتکه میشد. قمهها و کلاهخودها
روی میز بود. قلمدانهای صدفی هم بود. کلاهخود جد کبیر را برداشت، گفت: «بیا جلو
ببینم، شازده.» گفتم: «خواهش میکنم، دست بردار. روز دوم نشده شروع کردهای؟» کلاه
خود را گذاشت روی سر من. تا روی چشمهایم را پوشاند.
مروری بر کتاب شازده احتجاب نوشتهی هوشنگ گلشیری
- نام کتاب: شازده احتجاب
- ناشر : نیلوفر
- تعداد صفحات: 120
- شابک: 9789644481321
- شماره چاپ: 19
- سال چاپ: 1402
- موجودی : 2 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان فارسی
-
امتیاز:
(1 نفر)
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
ساکن روشناییهای آسمان
مروری بر کتاب نیمه تاریک ماه نوشتهی هوشنگ گلشیری
مراد، باز کسی مرده، هان؟
مروری بر کتاب شازده احتجاب نوشتهی هوشنگ گلشیری
خواستم و شد...
لیلی گلستان: مروری بر زندگی و آثار
کتاب های پیشنهادی