کتاب قلب سگی

نویسنده: میخائیل بولگاکف

سگی که نامش شاریک بود دراز به دراز روی تخت باریک جراحی افتاده بود و سرش بی‌هیچ اختیاری روی بالش مشمع سفید این طرف و آن طرف می‌افتاد. موهای شکمش کاملاً تراشیده شده بود و حالا دکتر بورمنتال، شتاب‌زده و نفس‌زنان، با ماشینی که پر از مو شده بود، سر شاریک را می‌تراشید. فیلیپ فیلیپوویچ کف دست‌هایش را به لبه‌ی میز تکیه داده و چشمانش از پشت عینک براقی که به دو حلقه‌ی زرین شباهت داشت، نظاره‌گر این عملیات بود. فیلیپ فیلیپوویچ با هیجان و التهاب می‌گفت: «ایوان آرنولدوویچ، مهم‌ترین لحظه‌ی کار وقتی است که من وارد ناحیه‌ی زین ترکی می‌شوم. تمنا می‌کنم بی‌معطلی ساقه‌ی غده‌ی هیپوفیز را به دستم بدهید و بلافاصله بخیه بزنید! اگر من در آن‌جا خون‌ریزی داشته باشم، هم زمان را از دست می‌دهیم و هم سگ را. البته سگ که دیگر همین‌طوری هم شانسی برای زنده ماندن ندارد.» سپس مکث کرد، چشم‌ها را ریز کرد، با نوعی پوزخند به چشم نیمه‌بسته‌ی سگ خفته نگاهی انداخت و افزود: «می‌دانید، دلم به حالش می‌سوزد. تصورش را بکنید، به او عادت کرده بودم.»

صفحه ۸۶

افزودن به پاکت خرید 60,000 تومان

کتاب قلب سگی

  • نام کتاب: قلب سگی
  • مترجم: آبتین گلکار
  • ناشر : ماهی
  • تعداد صفحات: 188
  • شابک: 9789642090976
  • شماره چاپ: 15
  • سال چاپ: 1400
  • موجودی : 1 عدد
  • نوع جلد: شمیز
  • دسته بندی: داستان روسی
  • امتیاز: امتیازی ثبت نشده

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

از این قطار پیاده نشو!

مروری بر کتاب مرا به کنگاراکس نبر نوشته‌ی آندری کورکوف

اعتراف، روایتِ گذار از ژرفای حیرانی به ژرفنای بیداری

مروری بر کتاب اعتراف نوشته‌ی لئو تولستوی

تلاش برای برابری

الیف شافاک: مروری بر زندگی و آثار

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 60,000 تومان