
مجله اندیشه پویا شماره ۶۹
به نظرتان صحنه کنسرت بهترین جلوهگاه هنر شماست؟
صحنه کنسرت برای خواننده مثل استادیوم برای یک ورزشکار است. وقتی ورزشکار به تنهایی تمرین و ورزش میکند لذت چندانی نمیبرد. اگر کسی در استادیوم نباشد او واقعا نمیتواند تمام توانش را نشان دهد٬ شاید هم اصلا نتواند ورزش کند. استودیو مثل همان استادیوم خالی است. درست است که در استودیو کیفیت صدا بهتر است اما من هر گز حس و حالی را که در کنسرت دارم در استودیو تجربه نمیکنم. من دوست دارم مردم و جامعه و حسوحال آنها را درک کنم. فرهنگشان را بفهمم و بعد بتوانم خودم را با نیازهای عاطفی آنها در اجرا هماهنگ کنم.اگربین نیازهای من و آنها همسانی وجود داشته باشد نوعی رابطه سمپاتیک میان ما برقرار میشود و من خیلی راحت میتوانم در این حال مکنوناتم را با آواز بیرون بریزم. من معمولا شعری را انتخاب میکنم که با آن زمان ومکان و منطقهای که در آن آواز میخوانم تناسب داشته باشد تا روی شنوندهام تأثیر بگذارم. نتیجهاش هم این میشود که گاهی آنها آنقدر متأثر میشوند که اشک میریزند. من به جای حرف زدن آواز میخوانم. بنابراین شم خوبی برای درک لحظه و این رابطه دوطرفه دارم. همانطور که نمیشود بدون فکر حرف زد و باید در لحظه درست حرف بزنید آوازهم چنین ویژگیای دارد. گاهی باید حرفی را در دل خود نگه دارید و منتظر لحظه درست باشید٬ و وقتی لحظه درست فرا رسید بزنید توی خال. کار هنرمند این است کهاین لحظه درست را بیابد و من همیشه در همراهی با مردم این لحظه درست را دریافتهام.
گفتوگوی منتشر نشده با استاد محمدرضا شجریانصفحه ۴۱