کتاب کلاین و واگنر، سیدارتا، گشت و گذار
سیدارتا. گشت و گذار
قبل از خرید کتاب کلاین و واگنر سیدارتا و گشت و گذار بخوانید
چگونه یک کارمند آبرومند و خانوادهدوست، ناگهان زیر بار جنایتی خیالی فرو میپاشد و به جهان بدی و خطر کشیده میشود؟ کتاب کلاین و واگنر، سیدارتا و گشت و گذار (Wanderung)، مجموعهای از آثار هرمان هسه است که به کاوش در تشتت درونی، بحرانهای روحی و جستجوی "منِ" خویش میپردازد.
درباره کتاب کلاین و واگنر سیدارتا و گشت و گذار
این کتاب شامل سه اثر از هرمان هسه است. بخش اصلی آن، نوول «کلاین و واگنر»، داستان فریدریش کلاین، کارمندی آبرومند و پدری خانوادهدوست است که ناگهان زیر بار جنایتی خیالی (قتل همسر و فرزندانش) در هم میشکند. او با هویتی جعلی (واگنر) و پولی دزدیده شده، از زندگی بورژوایی خود میگریزد و به جهانی ناامن و ناشناخته پا میگذارد. این شخصیت اولین تجسم «گرگ بیابان» هسه محسوب میشود.
خواندن کتاب کلاین و واگنر سیدارتا و گشت و گذار به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
- علاقهمندان به ادبیات آلمانی قرن بیستم و آثار هرمان هسه.
- خوانندگانی که به داستانهای روانشناختی و فلسفی علاقهمندند.
- کسانی که به مفاهیمی چون تشتت درونی، بحران هویت و گریز علاقهمندند.
- دوستداران رمان «گرگ بیابان» (به دلیل ارتباط موضوعی).
معرفی نویسنده: هرمان هسه
هرمان هسه (۱۸۷۷-۱۹۶۲)، نویسندهی برجستهی آلمانی و برندهی جایزهی نوبل ادبیات است. آثار او به دلیل کاوشهای عمیق در بحرانهای روحی و معنوی انسان شهرت دارند. این کتاب با ترجمهی علی اصغر حداد توسط نشر ماهی منتشر شده است.
جملات کتاب کلاین و واگنر سیدارتا و گشت و گذار
از مقدمهی مترجم:
«نوول کلاین و واگنر نخستین بار در سال ۱۹۲۰... منتشر شد. هسه این نوول را «داستان خردهبورژوایی» نامید که «به جهان ماجراجویی کشیده میشود، جهان بدی و خطر، عرصهای ناامن و ناآشنا و در این عرصه از دست میرود.» فریدریش کلاین، کارمندی آبرومند، همسر و پدری خانوادهدوست، ناگهان زیر بار جنایتی خیالی (قتل همسر و سه فرزند) از آبرویی که با کار و کوشش به دست آورده است در میگذرد و با گذرنامهی جعلی، هفتتیر و پول دزدی در جیب، موطن خود را ترک میکند. شخصیتی همچون کلاینِ کارمند با نام مستعار واگنر... نخستین تجسد گرگ بیابان هسه است.»
کوتاه از صفحه صفحه ۲۱۲
گردنه
بر فراز جادهی باریک و مقاوم باد میوزد. درخت و بوته عقب ماندهاند، سنگ و خزه اینجا تنها میروید. این جا کسی در پی چیزی نیست، اینجا کسی تملکی ندارد. در این بلندیها دهقان نه علوفهای دارد، نه هیزمی با این همه چشم انداز دور فرا میخواند، شوق زبانه میکشد و در گذر از صخره، باتلاق و برف، این جادهی باریک و خوب را ساخته است، جادهای که به درههایی دیگر راه میبرد، به خانههایی دیگر، زبانها و انسانهایی دیگر.