کتاب دختر پنهانم

نویسنده: النا فرانته

من هم چیزهای تیره‌رنگ زیادی در سکوت مخفی می‌کردم. پشیمانی از ناسپاسی، مثلا، از برندا. او بود که متن من را به هاردی داده بود، خود هاردی به من گفت. نمی‌دانم چه‌طور همدیگر را می‌شناختند و نخواستم بدانم که چه بده‌بستانی با هم داشتند. امروز فقط می‌دانم که نوشته‌های من بدون برندا مورد هیچ توجه‌ای قرار نمی‌گرفتند. ولی در آن زمان آن را به هیچ کس نگفتم حتی به جانی، حتی به استادم و به‌خصوص هرگز دنبال او نگشتم. این را فقط در نامه‌هایی که دو سال پیش به دخترها نوشتم اعتراف کردم و آنها حتی آن را نخواندند. نوشتم: «احتیاج داشتم که باور کنم همه چیز را خودم به تنهایی انجام داده‌ام. می‌خواستم مدام به شکلی خودم را شدیدتر احساس کنم. استعدادهایم، استقلال توانایی‌هایم را.»

صفحه 118

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب دختر پنهانم

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

«هرگز دو چهره‌ات را از دست نخواهی داد.»

درباره‌ی کتاب هويت نوشته‌ی میلان کوندرا

گشت‌وگذار در سرزمین رؤیاها

یادداشتی درباره‌ی کتاب «نفسم آکنده از رؤیاست» اثر سیلوانو آگستی

نوستالژی برای امر ناممکن

مروری بر کتاب دیوار گذر نوشته‌ی مارسل امه

کتاب های پیشنهادی