کتاب گزارش یک مرگ

نویسنده: گابریل گارسیا ماركز

ظهر روزی از ماه اوت در حالی که با دوستانش گلدوزی می‌کرد، حضور کسی را در نزدیکی خانه اش حس کرد. لازم نبود سرش را بلند کند تا بداند که آمده. به من گفت: «چاق شده بود موهایش بفهمی نفهمی ریخته بود برای نزدیک دیدن محتاج عینک بود اما خودش بود به خداوندی خدا خودش بود » دیوانه شده بود. حتماً مرد هم فکر کرده بود که او هم پیر شده. اما مرد، برخلاف دختر، فاقد ذخیره ی عشقی بود که باعث تحمل می شد پیراهنش از عرق خیس بود مثل همان بار اول روز جشن خیریه همان کمربند و همان کیف‌های چرمی درز شکافته‌ی سگک نقره ای را داشت.

بایار دو سان رومان بیاینکه به باقی کسانی که گلدوزی می‌کردند و مبهوت مانده بودند اهمیتی بدهد، یک قدم جلو آمد. کیف‌هایش را روی چرخ خیاطی انداخت و گفت: خب من آمدم.

افزودن به پاکت خرید 45,000 تومان

کتاب گزارش یک مرگ

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

از خون برخاسته

مروری بر کتاب اعمال انسانی نوشته‌ی هان کانگ

لحظه‌هایی برای خندیدن

مروری بر کتاب آبنبات هل‌دار نوشته‌ی مهرداد صدقی

جادوی افسانه‌ای یک اسطوره

گابریل گارسیا مارکز: مروری بر زندگی و آثار

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 45,000 تومان